آفتاب مهربانی ، مهدی جان بسان تاکستانی تشنه در اول مرداد ، بسان جنگلی عطشناک در هُرم تابستان ، بسان رودخانه ای خشکیده در حسرت باران ، بسان گلدانی پژمرده در انتظار آب ... چشم به راهت نشسته ام ... بی تاب ... بی قرار ... بی سامان ... بی کس ... و می دانم که پس از اینهمه انتظار ، یکی از همین روزهای نزدیک ، طلوع می کنی ... ای کاش باشم و ببینم روشنای ظهورت را 🌃 به_خیر ای همه قرار من💖💖 @darolsadeghiyon 👈