دم‌رفتن،زهرا ۜ بہ‌علے﴿؏﴾گفت: علےجان‌دلم‌براۍقرآن‌خوندنت‌تنگ‌شده برام‌یاسـیـن‌بخون.. حضرت‌علے﴿؏﴾شرو‌ع‌کرد‌به‌خوندن‌یاسـیـن.. خب‌بالاخره‌امام‌معصوم‌بو‌د میدونست‌یاسین‌که‌تموم‌بشه‌مآدر‌هم‌پرمیکشه..💔 همونجوربابغض‌یاسین‌میخوند به‌آخرش‌که‌نزدیك‌میشد‌ دوباره‌ازاول‌شرو‌ع‌به‌خوندن‌میکرد.. زهرا ۜ گفت: علےجان‌بسہ‌دیگہ‌،چقدرازاول‌میخونے؟ علے﴿؏﴾گفت: خودت‌میدونےطاقتش‌وندارم حداقل‌بزاربیشترببینمت..💔!!! ┄┅┄┅ ❥❥❥ ┅┄┅┄ ➥︎ 𝒉𝒕𝒕𝒑𝒔://𝒆𝒊𝒕𝒂𝒂.𝒄𝒐𝒎/𝒇𝒌𝒎𝑭𝒎𝒌┃):مـجـنـوט الـحـسـیـن