از اول هم بنا بوده که جای ما زمین باشد و انسان شد خلیفه تا امانت را امین باشد امانت عشق بود و ما ظَلوم و ما جَهول آری خدا می‌خواست این دیوانه چندی جانشین باشد ببیند چند مرده در قمار عشق حلاج است ببیند می‌تواند مردِ میدانی چنین باشد؟ به هرکس عشق را دادند برد و کشته‌ای آورد مگر قابیل‌زاده می‌تواند غیر از این باشد؟ خیانت را همیشه یافتیم آسان‌تر از غیرت خیانت آب خوردن بود و غیرت آتشین باشد بهای نقد را چسبید و از مستی خماری ماند خوشی را یک نفس نوشید تا غم ته‌نشین باشد کنون نسلی چنین افسرده و تنها و دلتنگیم که شاید کمترین تاوان بدعهدی همین باشد @folanipoem