دیوار خانه خراب شده بود و نیمه کاره مانده بود . گفتم : میخواهی مرا با چند بچه قد و نیم قد تنها بگذاری توی این خانه ی بی در و پیکر و بروی ؟ خندید و گفت : خودت رو ناراحت نکن بهت قول می‌دم که حتی یک گربه روی پشت بام این خونه نیاد . نتوانست آرامم كند و به همين علت با قیافه در هم رفت. اما با مهربانی گفت : من از همون اول بچگی ، و از همون جوانی که تو روستا بودم هیچ وقت نه روی پشت بام کسی رفتم ، نه از دیوار کسی بالا رفتم ، و نه به زن و ناموس کسی نگاه کردم . الان هم میگم که تو اگه با سر و روی باز هم بخوای بری بیرون ، اصلا کسی طرفت نگاه هم نمی کنه ، خیالت هم راحت باشه که هیچ جنبنده ای توی این خونه مزاحم شما نمیشه چون من مزاحم کسی نشدم برگرفته از کتاب خاک های نرم کوشک ••• 🏴فـــرصـــ🖤ــــتـــ زنــ🖤ـدگــے ◼️🍃⬛️🍃 🖤|• @forsate_zendegi•|🖇