ولی خب من که خواستم چند بار...
شاید خدا نخواسته
قسمت نبوده.
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
فاطمه: ترم اولمون تموم شده بود.
منتظر نتایج امتحان ها بودم.
خسته و کوفته رو تخت دراز کشیده بودم و آهنگ گوش میکردم و با گوشی ور میرفتم که هانیه اس ام اس داد
+نمره بیوشیمی۱ اومد.
چند شدی؟
با حرفش از جا پریدم.
فوری لپ تاپمو باز کردم و رفتم تو سایت دانشگاه.*
* _
#نویسنده✍
#غیــن_میــــم🧡
#فــاء_دآل💚
ادامــــه.دارد...
💐شادے ارواح طیبہ شهدا صلوات💐
بامــــاهمـــراه باشــید
✿💕کانال رمان عاشقانه ی مذهبی💕✿
─┅─┅─═ঊঈ💝️ঊঈ═─
➯
@roman_20_mazhabi
─═ঊঈ💝ঊঈ═─┅─┅─