😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭 💢 پنجره فولاد رضا برات می‌ده... ◼️ ؛ آقاجان، این روزها شده‌ایم مثل کسی که راه نفسش را بسته‌اند. شما، حکم هوا دارد برای ما. برای ما ایرانی‌ها. مشهد شما کربلای ماست. نجف و کاظمین و سامرای ماست. مدینه‌ی ماست. اصلا دنیای ماست آقا.😭 😔 دل‌مان لک زده برای گم شدن در شلوغی رواق‌ها. لک زده برای یک سوال از خادمانت که «بست شیخ طوسی کدام طرف است؟»😭😭 ◼️برای دانه خریدن و نذر برای کبوترهایت.🕊 دل‌مان پر می‌زند برای خنکی لیوان‌های سقاخانه‌ها. زل زدن به پنجره فولاد و زمزمه‌ی: «پنجره فولاد رضا برات می‌ده» ◼️ ما هرچند سال‌مان هم باشد از شنیدن صدای نقاره‌خانه‌ات ذوق می‌کنیم! هروقت از کنار حوض‌های پر از آب رد می‌شویم هوس می‌کنیم دست‌مان را در آب فرو کنیم. ما هر چه‌قدر هم بزرگ شویم، بچه‌های شماییم… ◼️ به حکم آن که علیک الرَّفیق، ثُم الطَّریق / دلم بدون رضا نمی‌خواهد… 🏴 دوماه مهمان روضه‌های «یابن الشَّبیب…» شما بودیم.😭 حالا ماه صفر دارد ساعات پایانی‌اش را طی می‌کند. دوریم از . دوریم از . نشد امسال پیغام‌رسان شما شویم و از جانب شما روبروی حرم جدتان سر خم کنیم و سلام دهیم. یاد شما رفیق و همراه‌مان بود که راهی می‌شدیم. به گفته‌ی جدتان که فرمود: «الرَّفیق، ثُم الطَّریق». پا که به خاک عراق می‌گذاشتیم، دل‌مان برای شما تنگ می‌شد. به که می‌رسیدیم زمزمه می‌کردیم: «من از  طلب کردم… و اینک از تو طلب می‌کنم خراسان را». حکایت غریبی داشت این اربعین‌ها!…😭😭😭 ✅ امروز اما کبوتر دل راهی کرده‌ایم؛ تا به دور گنبد طلا بچرخد و روی بام خانه‌تان بنشیند. از آب و دانه حضرتی بخورد و بر سنگ‌های کف صحن‌ها قدم بگذارد. مثل همیشه آغوشت باز است ایهاالرئوف… ما در شهرهای خودمان هستیم؛ اما گوش‌هایمان مدام نوایی را می‌شنود: 🌹 ای صفای قلب زارم هرچه دارم از تو دارم…😭😭😭😭😭😭😭 @gadamgadamtabandegi