🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🌷🍃🌷 💢باز کن در که گدای سحرت برگشته عبد عصیان زده و در به درت برگشته 💢بنده ی بی خرد و خیره سرت برگشته سفره را چیدی و دیدم نظرت برگشته 💢اصلا انگار نه انگار گنه کارم من به تو اندازه ی یک عمر بدهکارم من 💢گرچه آلوده ام و خار ولی برگشتم طبق آن فطرت پاک ازلی برگشتم 💢دیدم از غیر درت بی محلی، برگشتم دستِ پر هستم و با نام علی برگشتم 💢از عقوبات من غم زده تعجیل بگیر عبد آلوده پشیمان شده تحویل بگیر 💢بنده وقتی که فرو رفت به مرداب گناه خواست از چاله در آید ولی افتاد به چاه 💢وای از دست رفیقی که مرا برد ز راه من زمین خوردم و او جای دعا کرد نگاه 💢حرف پرواز زد اما همه طنازی بود دوستت دارمِ آن دوست ،دغل بازی بود هیچ کس با دل من هم دل و همراز نشد 💢این در آن زدم اما گره ام باز نشد این پر سوخته وقتی پرِ پرواز نشد سدّ راه گنه خانه برانداز نشد 💢ناگهان هاتفی از سوی خدا گفت بیا گفتم آلوده ام و پر ز خطا گفت بیا 💢حال من آمده ام حالِ مرا بهتر کن دیگر از دست خودم خسته شدم باور کن 💢با چنین بنده که داری به مدارا سر کن دم افطارم و مست می کوثر کن 💢کوثر از اشک حسین است خدا میداند که علی ریخته و فاطمه میگریاند 💢گرچه اندازه ی یک کوه گنه سنگین است آشتی با تو همیشه مزه اش شیرین است 💢سفره ای را که تو چیدی چقدر رنگین است آخر کار هر آن کس که بیاید این است 💢اولین قطره ی اشکی که ز چشمت ریزد بهر امداد به او فاطمه بر می خیزد @gadamgadamtabandegi