#دلانه🕯
سوز دلی دارم که میگیرد قرارت را
شاید به این پاییز بسپاری بهارت را
بوی تو در پیراهنم جا مانده میترسم
یک هرزه باد از من بگیرد یادگارت را
آیینه، شد صد تکه اما باز هر تکه
از یک دریچه رنگ زد نقش و نگارت را
مجنونتر از بیدند و میلرزند بی لیلا
بر شانهها بگذار چشم اشکبارت را
این افتخار است ای پلنگ ماده! بیخود نیست
روی بلندی میبری نعش شکارت را
هرجا که بنشینی نسیمی نامه بر دارم
اندازه یک غصه خالی کن کنارت را
جا میگذاری مادیانها را و میتازی
گاهی فقط از دورها خط غبارت را
تو تشنه خونی، گلویم تشنه زخم است
پایان دهیم این بار؛ من حرفم، تو کارت را
#مهدی_فرجی
╭─┅🍃🌺🍃┅─╮
@galeriyasrazeghi گالریاس
╰─┅🍃🌺🍃┅─╯