📜 |🔰 جُبرانِ سرمایه بچه ‏اى كه شيشه ‏اى را شكسته و يا لباسش را كثيف كرده و با گردن كلفتى ايستاده كه مگر چه شده، ضربه ‏اش مى ‏زنند و تأديبش می کنند. ولى آن كه ناراحت شده و زبانش بند آمده و از ترس رنگش را باخته، اميدش مى ‏دهند و تَسلايش مى ‏دهند و جبرانش‏ مى ‏كنند و حتى برايش چيزى مى ‏خرند. آن‏جا كه اين انسان با غرور ايستاده و گناهش را افتخار مى ‏شناسد، آنچنان آنها را مى ‏گيرد، با فرياد مى ‏شكند... تا آن‏جا كه از آن همه غرور و تفرعن، جز حديثى باقى نمى ‏ماند. ولى در هنگام ترس و هراس و خشيت و همراه انكسار و التهاب انسان، اين انسانِ شكسته ديگر حتى تواناى توبيخى را ندارد كه در گوشش بگويند كه با آن همه سرمايه چه كردى؟ او خودش شكسته است و ديوار غرورى ندارد كه به پتكى نياز داشته باشد. اين انسان نه تنها شكستن و توبيخ نمى ‏خواهد، كه جبران مى ‏خواهد و رحمت مى ‏خواهد، سِتر مى ‏خواهد، پوشش مى ‏خواهد تا حتى خودش گناه خودش را نبيند. غفار و ستّار، هم پاك مى ‏كند و هم مى ‏پوشاند و هم با رحمت و فضلش نه تنها كسرى ‏ها را جبران مى ‏كند، كه سرمايه ‏ى دوباره مى ‏دهد. ❛❛ عین‌صاد 📚  | ص ۱۵۸ #⃣ ╭─┅🍃🌺🍃┅─╮ @galeriyasrazeghi گالریاس ╰─┅🍃🌺🍃┅─╯