درباره‌ی «یهودیان مخفی» بیشتر بدانیم: درباره یهودیان و بهائیان مخفی یهودیان دماوند و فرقه‌های رازآمیز یهودیان مخفی و طریقت بکتاشی حاخام یدیدیا شوفط و فرقه‌سازی یهودیان مخفی ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ خوب، این‌ها پراکنده شدند، در میان مردم گم شدند! شاید بعضی از آن‌ها هم افراد خوبی از کار درآمدند، ولی به هر حال کلیّت این مسأله پیچیدگی خودش را پیدا کرد. تا زمان انقلاب مشکل محسوسی نبود، چون نظام حکومتی غربی بود، نظام شاهنشاهی وابسته به آن‌ها بود، وابسته به انگلیس و آمریکا بود. ولی بعد از انقلاب حوادثی پیش آمد که این حوادث مشکلات را آشکار کرد. الان زنگ خطر به صدا درآمده است! اولین جاسوسی که در نظام اسلامی ما به‌عنوان «جاسوس» دستگیر شد و رسماً اعلام شد که در سطح بالا جاسوسی می‌کرده، و همه‌ی ما او را می‌شناسیم اسمش امیرانتظام است. این آقای امیرانتظام سخنگوی نهضت آزادی بود. سخنگوی دولت موقت بود. با قدرت‌های خارجی از طرف جمهوری اسلامی صحبت می‌کرد و در پوشش این‌که سخنگوی دولت و یک مقام رسمی دولت است جاسوسی می‌کرد. اسناد نظام را به آن‌ها می‌داد. او لو رفت، دستگیر شد، این آقا الان هم در زندان است، محکوم به حبس ابد، یک مدتی آزادش کردند، دست و پایش را باز کردند، دومرتبه ارتباطش را با قدرت‌های خارجی برقرار کرد، دومرتبه او را به زندان انداختند. عباس امیرانتظام در دادگاه انقلاب حسب آنچه بعضی‌ها نوشته‌اند ایشان پسر میرزا یعقوب رفوگر بازار تهران است که در اصل یهودی بوده، از آن یهودی‌های جدیدالاسلام! سپس بهائی شده! بعد از ۱۵ خرداد اعلام مسلمانی کرده، و بعد از آن ٢٢ بهمن رسماً به اداره ثبت مراجعه کرده و نام خودش را به‌عنوان یک مسلمان ثبت کرده است! این میرزا یعقوب بهائی رفوگر بازار تهران (که نام فامیلیش رفاویان یا رفوئیان بوده و گاهی به اشتباه نوشته بودند رافیان) اسم پسرش را عباس گذاشت. او هم فامیلیش را تغییر داد به امیرانتظام. بعد به طرقی که در این امور طبیعی است! سخنگوی دولت موقت شد! و طبعاً شد از پرچمداران انقلاب تا وقتی که دستگیر شد. از اول انقلاب تا حالا ۳۰ سال است. امیرانتظام مربوط به سال‌های اول انقلاب است. اواخر سال‌های وسط هم در داخل کشور ما یک مسأله‌ای پیش آمد بسیار بسیار مهم، مسأله‌ای که معروف شد به‌عنوان «قتل‌های زنجیره‌ای»، یک عده‌ای رفتند یک عده‌ای را کشتند و انداختند به گردن نظام و انقلاب، پرونده‌ی سنگینی شد، پرونده‌ی قطوری شد، که هنوز هم رسیدگی به آن کامل نشده، یک برگ نیست، هزار برگ نیست، ده‌هزار برگ نیست، بیش از این حرف‌هاست. امنیّتی‌ترین و محرمانه‌ترین پرونده‌ی کشور است. در این پرونده هم وقتی به «انساب» دو سه نفر مهره‌های اصلی آن رسیدگی شد، معلوم شد که اجداد آنها یهودی بوده، پدرانشان بهائی بوده و خودشان اظهار مسلمانی می‌کردند. یعنی یهودیان یا بهائیان جدیدالاسلام! مختصراً عرض می‌کنم که در این پرونده هم به‌طور تقریبی وقوف دارم، اشراف دارم، ابعادش را می‌دانم، مقدار زیادی از این پرونده را دیده‌ام، مطالعه کرده‌ام، بعضی از افرادش را می‌شناسم، باقی‌مانده‌هاشان را هم گاهی می‌شناسم، با گذشته‌هاشان آشنایم، یا بدون آشنایی نیستم.