✳ این مورچه‌ها گناه دارند! 📌 این خاطره را از پدرشان تعریف کردند: سال‌ها پیش، از نهاوند به سوی تهران می‌آمدیم. در وسط راه اتراق کردیم. موقع ظهر بود. مادرم سفره‌ی غذا را که باز کرد متوجه شد تعدادی مورچه در آن است. جریان را به پدرم گفت و پدرم فکری کرد و گفت: باید برگردیم! مادرم پرسید: چرا؟ پدرم گفت: ما که از نهاوند آمدیم. مورچه‌ها مال آن‌جا هستند، خانه‌شان آن‌جاست و ما آن‌ها را از خانه و کاشانه‌شان دور کردیم و گناه دارند. هر چه مادرم اصرار کرد که عیب ندارد، پدرم قبول نکرد و آخر، سفره را با همان وضع جمع کردیم و به منزل برگشتیم و پدرم مورچه‌ها را در محل خودشان رها و آزاد ساخت و گفت: ظلم به هر موجودی ناپسند است؛ هر چند مورچه باشد. 📚 برگرفته از کتاب 👤 زندگینامه‌ی عارف واصل مرحوم مرشد چلویی ❌ @gamedovomeenqelab