🔴وقتی می‌توان بحران ساخت، چرا باید تدبیر بخرج داد؟! 🔺️توسعه‌نیافتگی، ام‌الامراض است. خوزستانِ ثروتمند، از فقر مفرطِ زیرساخت‌های شهری و روستایی رنج می‌برد. آب، فاضلاب، برق، هوا، مسکن و... گاه و بیگاه سوژه‌ی بحران‌های جدید است. در این میان، هیچ زخمی کاراتر از مدیریت وصله‌پینه‌ای نیست. سرطان بدخیم ناکارآمدی مدیران، خوزستان را در وضعیت شیمی‌درمانی قرار داده. اینکه هر موضوعی را بتوان کانون یک بحران جدید کرد، کار ساده‌ای نیست که برخی مسئولین منطقه‌ای انصافا در آن تبحر دارند. مشکل امنیتی ندارد اما بی‌تدبیری‌ها، امنیت آن را تهدید می‌کند. می‌توان دایرة‌المعارفی از بی‌تدبیریِ متولیان امر در خوزستان نوشت و جهت تدریس در رشته‌های مدیریت به عنوان درس عبرت بکار برد تا مدیران آینده به شیوه‌ی لقمان، مدیریت را از نامدیران بیاموزند. یک قانون نانوشته در اینجا حاکم است: "وقتی می‌توان بحران ساخت، چرا باید تدبیر بخرج داد؟!" 🔻خوزستان بحران مدیریت دارد. برای حل مشکل یک کارخانه یا یک روستایش باید از تهران کمک برسد تا مشاور رئیس‌جمهور به طعنه نمایندگان تهران‌نشین را از دخالت در مشکلات خوزستان برحذر دارد. فاضلاب یک منطقه‌ی حاشیه‌ای اهواز، سوژه‌ی رسانه‌های معاند می‌شود. خانه‌های ، به یکباره موضوع شماره یک کشور می‌شود. وقتی در حل مشکل یک روستای کوچک عاجزند، چگونه بر گستره‌ی استان خوزستان با بیش از ۴ میلیون جمعیت مدیریت می‌کنند؟ در این وانفسا، چه کسی بحران مدیریت خوزستان را مدیریتِ بحران خواهد کرد؟ ✍ 🏴@gamedovomeenqelab