باغچه رویایی
یک پیادهرو وسطِ عصر اردیبهشت میخواهم که شانه به شانهات تمام خیابانها را پرسه بزنم، تو بگویی دوستت دارم و من قدم به قدم شهر را به جنون بکشم بیگمان مرزهای دیوانگی از اردیبهشت میگذرد ... صبح بخیر