.
آه غزه
زمانه، تو هم نتوانستی خنده ی کودکانه غزه را ببینی
شعف کودکی که از هر طرف در محاصره بود؛ اما کنار پدر و مادر و خواهر و برادرش سرمایه ای بود که مانع دیدن نداشتن ها می شد. بازی با همسالانش نهایت آرزویش بود.
آه غزه
بعد از تو دیدن هر بچه ایی، خندیدنش، گریه کردنش، راه رفتنش و حتی خوابیدنش، آرام و قرارم را می گیرد.
آری این تویی که وسعت یافته ایی، انگار در لبخند و گریه کردن همه بچه ها جریان پیدا کرده ای
آخر کدام کار بچه های اطرافم را ببینم و یاد تو نیفتم
بغض کردنش را
بازی کردنش را
با چشم های قشنگ درخواست کردنش را
غزه بگو که بعد از تو لبخند هر بچه ایی، انگار آئینه ای است که به تو می نگرم
آرام و قرار ندارم
انگار مرا به عهدی فرا میخوانی و زبانی برایم می گشایی که تو را برای بچه ام بازگو کنم.
آه غزه
چقدر زود کودکانت بزرگ شدند و آماده وفای به عهد گشتند، چقدر زود
انگار چون نسیم آمدی تا ما غفلت زدگان را از خواب بیدار کنی
مایی که به قرآن خواندن، نماز خواندن و روزه گرفتن و... دلخوش شده بودیم
غافل از اینکه قرآن را تو خواندی، نماز را تو خواندی و روزه را تو گرفتی قبل از اینکه به تکلیف برسی و تکلیف همه را روشن کردی
و اینجاست که دیگر توجیه ها رنگ باخته و اتمام حجتها رخ داد.
آه غزه
#غزه
#بی_قراری
🖋
#معمای_هستی
🇵🇸
@gaze_karbala