📝تقدسسازی از رهبری افراط و تفریط میآورد
🔹در این مطلب توضیح میدهم چرا بر لزوم عادی شدن نقد "عمل" رهبری (نه خود رهبری) تاکید میکنم. "ناهماهنگی شناختی" فسینگر توضیح میدهد وجود دو نظر و عقیده متضاد یا ناهماهنگ برای فرد فشار روانی ایجاد میکند و فرد تا یکی را کنار نگذارد آرام نمیشود.
🔸نسبت فرد به امر قدسی یا شبه عصمت صفر و یک است یا معتقد است یا خیر. رویت اولین خطا یا انتصاب اولین خطاکار برای او در نسبت به امر مقدس ناهماهنگی شناختی ایجاد میکند؛ نتیجه اینکه مجبور میشود نسبت خود با امر قدسی را خروج از امر مقدس تعریف کند چون نوع سومی را مفروض نگذاشتهایم
🔹تا قبل از دولت خاتمی کل نظام را امر مقدس تلقی کردیم نتیجه اینکه سطح "ناهماهنگی شناختی" به وسعت کل نظام اداری قابل گسترش بود و احتمال خروج از امر مقدس به همان اندازه محتمل؛ دولت از امر مقدس خارج شد اما همچنان فرد در مراودت با نهادهای منصوب و منصوبین رهبری دچار ناهماهنگی شناختی میشد
ه
🔸حسب این ناهماهنگی، نظریه جداسازی رهبری و منصوبین خلق شد (همان خودش خوبه دور و بری هاش بدن)، دایره امر مقدس را تنگ تر کردیم تا از فشار ناهماهنگی شناختی خارج شویم در گام بعدی برای خلاصی از فشار ناهماهنگی شناختی مجبور به خلق نظریه "تفکیک جمهوری اسلامی و انقلاب اسلامی" شدیم
🔹حالا در دایره تقدس فقط خود رهبری ماندند؛ داریم همین بلا را در نسبت جامعه با رهبری می آوریم. فرد نظری از رهبری میشنود یا منصوبینی میبیند که به هر دلیلی یقین به خلاف دارد مانند نظر رهبری در مورد وضعیت آزادی بیان با قدسی سازی از رهبری جامعه چاره ای ندارد که یا تقدس را بپذیرد یا خروج.
🔸راه دیگری هم بود؛ به جای تولید این همه ضد انقلاب، نظام، دولت، حکومت و رهبری را از امر قدسی خارج میکردیم. رهبری نیز مانند نظام و مانند هر سیستم یا فردی یک جهت گیری کلان دارند که با هر متری اندازه بگیری در مسیر درست است.انقلاب در میان گرگ ها محکم و استوار ایستاده؛ اصل موضوع این است
🔹در این میان ممکن است تصمیماتی در فرعیات غلط باشد که صدالبته به جهت گیری کلان لطمه میزند. اگر از نظام و رهبری امر قدسی نسازیم فهم این جهت کلان و تصمیمات فرعی در یک نظام یا فرد غیرقدسی کاملا طبیعی و ممکن است و با فشار عمومی آن کژی هم قابل اصلاح حالا از بحث جانشینی در امر مقدس بگذریم.
🔸ایراد میشود اقتدار رهبری تضعیف میشود؛ اساسا ما معتقد به ولایتیم و ولایت از محبت و اعتقاد منبعث نه اقتدار. خود این نگاه به ولایت انحراف است. ایراد میشود فصل الخطاب بودن رهبری نقض می شود. اساسا همه این حرفها در مقام نظر و عمل به غیر امر است. امر حتی اگر خلاف به نظر برسد الزام است
🔹ایراد میشود ما دانش رهبری را نداریم. گزاره غلط است هر کدام از ما در حوزه ای تخصص داریم که قطعا رهبری در همه حوزه ها اندازه جمع همه ما تخصص ندارند. دفتر رهبری گزارش های رسیده به رهبری را مدیریت میکنند یکی از بهترین راه های رساندن حرف همین رسانه است؛مواجهه رهبری با رسانه بلاواسطه است
🔸ایراد می شود حتما رهبری صلاحی را می دانند که ما نمیدانیم. همه افراد برای تصمیماتشان ملاحظاتی دارند که ما مطلع نیستیم. راه نقد به همه بسته است؟ خیر هر کس موظف به وظیفه ی خود است. تاکید معصوم به لزوم نقد حاکم نیز بر همین قاعده است و حداقل فایده اش کشف فهم حاکم است
🖌سیدمحمدرضا اصنافی
🔘gera...
https://sapp.ir/gera01
ایتا
http://eitaa.com/joinchat/636813313Cea176b7da2
تلگرام
https://t.me/geranegar