💠
تکرار قرون وسطی؛ دادگاه تفتیش عقاید در شبکههای اجتماعی
⭕️شاید دوران قرون وسطی تمام شده باشد، شاید قائل به گسست باشیم یا نباشیم، اما ایدههای قرون وسطایی، چه خوب و چه بد، به جلو آمدهاند و مدرنها بیشترین انکار را نسبت به این ایدهها دارند. اگر به مدرنیته تفتیش عقاید را نسبت بدهند، با شدت انکارش خواهد کرد. اما تفتیش عقاید هنوز وجود دارد.“
در شبکههای اجتماعی بخصوص توئیتر با همه چیز و دقیقا همه چیز رو به رو میشویم: روزمرهنویسیها، سیاست، شرح رنجها، توصیف شادیها، بیان شورها، چرندیات و هزلیات، حکمتها و علمها و از همه مهمتر، امیدها، ناامیدیها، انتظارات، تنفرها و اعتقادات. بارها پیش آمده که قصد مطلب نوشتن یا توئیت نوشتن نداریم و فقط در حال مرور و رصد مطالب و توئیتها هستیم که مجبور میشویم اظهار نظر کنیم. «مخالفم» و «موافقم» نسبت به هر موضوع و عنوانی دیده میشود.
⭕️موضعگیری اجباری در شبکههای اجتماعی و توئیتر همان دادگاه تفتیش عقاید است. فقط ارواح و مردگان هستند که در شبکههای اجتماعی و توئیتر اعلام موضع نمیکنند. اگر هشتگی ترند شده باشد، ترغیب میشویم که چیزکی دربارهاش بنویسیم و نهایتا دکمه ارسال و بوم! کوبیدن دکمه ارسال شبیه چکش عدالتی است که قاضی دادگاه با آن ختم جلسه را اعلام میکند، اما همیشه خاتمه نیست. با موضعگیری، موضوعیت پیدا میکنیم. حالا دیگران درباره اعتقاد ما تفتیش میشوند و مواضع خود را اعلام میکنند. شبکههای اجتماعی و توئیتر به سان دادگاه تفتیش عقایدی است که پایان هر دادگاهش به آغاز دادگاهی دیگر متصل است. مفتشان عقاید و متهمان خود ما هستیم. یکدیگر را مجبور به اعتراف میکنیم و درباره این اعتراف نظر میدهیم و این نظر ما خود اعترافی محسوب شده و قضاتی میآیند تا اعتراف ما را قضاوت کنند و این چرخه قضایی و غذایی ادامه پیدا میکند.
💡 هوش سفید| سید علیرضا آلداود
✏️
@aledavood 👈 عضو شوید 🙏