فرمانده بود امابرای گرفتن غذامثل بقیه رزمنده هاتوی صف می ایستاد سرصف غذاهم جلویی هابه احترامش کنارمی رفتند می خواستنداوزودترغذاش روبگیره اوهم عصبانی می شد ول می کرد ومی رفت نوبتش هم که می رسید آشپزهاغذای بهتربراش می ریختند اوهم متوجه می شدومی دادبه پشت سریش... آل یاسین نائین🌼🌱🌼 https://eitaa.com/gfjrsb