شهادت نابهنگام ایشان به جلال همیشگی میان عشق و عقل دامن زد و در گرماگرم سوز و ناله عشق گفت :
دست از طلب ندارم تا کام دل برآید
یا جان رسد به جانان یا جان ز تن برآید
عقل گفت:
شو تا قیامت آید زاری کن
کی رفته دوباره باز آری
عشق گفت:
اوقات خوش آن بود که با دوست به سر رفت
باقی همه بیحاصلی و بیخبری بود
عقل گفت :
جدایی تا نیفتد دوست قدر دوست کی داند
شکسته استخوان داند بهای مومیایی را عشق گفت:
باش تا جان برود در طلب جانانم
که به کاری به از این باز نیاید جانم
سلام ودرود خدابر سید و سالار شهدای خدمت#دکتررئیسی
#کانال_تحلیلی_حامیان_ولایت