قاب هشت
🔰برشی از جلسه «زبان آوینی زبان سینما» #زبان_آوینی_زبان_سینما 🆔 @ghabe_hasht
🔰معمولاً پدیده هایی مانند سینما را تکنیک محض می‌دانیم. ابزاری بی‌جان و تحت سیطره انسان، که می‌توان از آن برای بیان هرحرفی بهره برد. در نگاه شهید آوینی ابزارها آن‌چنان که به نظر می‌آید بی‌جان نیستند؛ نسبتی با انسان و تاریخ دارند. ارتباط ابزار با انسان به‌خودی خود وجود دارد و پدیده‌ای همچون سینما، از فضای فنی صرف عبور کرده و تبدیل به زبان می‌شود. از ابتدای ظهور سینما این پدیده، در ردیف سایر کارهای علمی آن زمان، فناوری صرف به‌نظر می‌رسد. اما رفته‌رفته سینما از فناوری صرف، به زبان نزدیک می‌شود. نمی‌توان منکر نسبت فناوری صرف با انسان شد هر چند که این نسبت دور به نظر برسد. اما وقتی سینما زبان شود این نسبت بیشتر شده و ارتباطش با انسان و جهان و سینماگران صریح و سریع بروز پیدا می‌کند. پدیده سینما وقتی تبدیل به زبان می‌شود؛ دیگر از سیطره فناوری و پژوهشگران، سیاسیون و ادبیات ایدئولوژیک در می‌آید. حتی از سیطره هنرمندان هم درآمده و فراتر از اراده آن‌ها پیش می‌رود. البته نمی‌توان منکر نقش هنرمندان در تکوین این زبان شد. آن‌ها مانند مبلغان این زبان نماینده آن می‌شوند. هرچه از تکنیک و فن به سمت زبان حرکت می‌کنیم، لزوم توجه به نشانه‌های این زبان بیشتر مشخص می‌شود. برای مثال شهید آوینی برای تبیین ضرورت مونتاژ، به سیرتاریخی آن توجه می‌کند. «مونتاژ شیوه‌ای است که در سیر تاریخی سینما در جهت تکمیل تکنولوژی سینما بدان منتهی شده است. سینما، این سیر تاریخی را مجرد از انسان نپیموده است. بنابر این ضرورت هایی که تکنولوژی سینما را به صورت فعلی آن اکمال بخشیده، منشا گرفته از بشر است. جزئی از نیاز ها و ضرورت های فطری بشر است.» بنابراین مونتاژ نیز در نسبتی با انسان ظهور پیدا کرده، گرچه رفته‌رفته تحت تاثیر سینمای تجاری، سیاستِ سیاست مداران و نگاه هنری جوامع مختلف، به سمت و سو خاصی کشیده شده است. اما باید بتوان فهمید که این نسبتِ اصیل با انسان چیست. در مواجهه با مکتب مونتاژ شوروی، آیا باید گفت این مکتب از ایدئولوژیک بودن و یک نگاه خاص سیاسی یا فلسفی آمده؟ اینطور هست ولی مسئله این است که نسبت تاریخ سینما در رجوع به این اتفاقات چیست؟ اگر بتوانیم تدوین و نسبتش با انسان را بشناسیم، زبان سینما را شناخته‌ایم. 🆔 @ghabe_hasht