✔️همسر شهیدی که سر حاج قاسم داد کشید. قسمت۸: 👈نباید با حاجی اینطور صحبت کنیم. 🌹صبور باش! اینقدر بی‌تابی نکن.علی همیشه می‌‌گفت تو خیلی صبوری و هرچه او می‌گفت روی حرفش حرف نمی‌زدی. حالا هم باید همینطور باشی. همسرت مرد بزرگی بود. ♦این حرف‌ها را که می‌زد. خیلی آرام شدم و دیگر بعد از آن بی‌تابی نمی‌کردم. 🌹حاج قاسم گفت:«مرد،ستون و سقف خانه است. زنی که شوهرش را از دست می‌دهد،ستون خانه‌اش را از دست داده،پس باید آنقدر قوی باشدکه نگذارد باد و باران گزندی به بچه‌هایش برساند. ♦️گفتم:با زخم زبان‌‌ها چکار کنم؟ 🌹گفت:آدم‌های ابلهی هستند که می‌گویند مدافعان حرم برای پول رفتند؛در حالی که آنها برای وطن و ناموس رفتند. ♦️بعد،ضرب‌المثلی زد که خیلی دوست داشتم. 🌹گفت:آدم‌هایی که طبقه اول یک ساختمان هستند،اگرمزاحمی به شیشه خانه‌شان سنگ بزند، سنگ شیشه را می‌شکند،اما خود مزاحم به راحتی قابل دیدن است،وقتی به طبقه سوم بروی، شاید سنگ به شیشه بخورد، اما مزاحم کمتر دیده می‌شود.به طبقه پنجم بروی دیگر سنگ به شیشه نمی‌رسد و مزاحم را کوچک‌تر می‌بینی. وارد طبقه بیستم شوی سنگ که هیچی، خود مزاحم هم دیده نمی‌شود. ♦️پرسیدم:یعنی چی؟ معنی این حرف چیست؟ 🌹گفت:یعنی باید آنقدر اوج بگیری و شعور اخلاقی‌ات را بالا ببری که حرف‌ها و آدم‌های این چنینی در اطرافت مثل پشه به نظر برسند. معرفتت را بالا ببر و به همان عهدی که با شهدا بستی بمان.ما هم باید به مقام آنها برسیم که این چیزها تکان مان ندهد. ♦️حرف‌های حاج قاسم خیلی به دلم نشست. 🌹بعد پرسید:بهتر شدی؟ الان آرامی؟ ♦️ گفتم:خیلی ادامه دارد.... 🆔eitaa.com/ghadir_ch