#توطئههرشا
#۱۵روزشادآسمانی۱۰تا۲۵ذیالحجة
💠۲۲ذیالحجةواقعههَرشیٰ
و توطئۀ ترور پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم
🔹پيامبر اکرم سه روز پس از غدير، یعنی شب بیست و دوم ذیالحجّة به سمت مدينه حرکت کردند. منافقین که آمدن پيامبر اکرم را به مدينه برای خود خطرناک میدانستند و میترسیدند که مبادا آن حضرت پیام غدیر را در مدینه بازگو کند و راه را بر آنان ببندد، تصميم گرفتند پيامبر خدا را قبل از رسيدن به مدينه به قتل برسانند تا به خيال خود امامت و خلافت را از مسيرخود منحرف سازند.
👈به همين علت در کوههای «هرشیٰ»، بین راه مکه و مدینه پنهان شده و در مسيری که بايد شتر پيامبر از آنجا عبور میکرد و دارای پرتگاهی بود قرار گرفتند تا در فرصت مناسب نقشۀ شوم خود را با رم دادن مرکب پیامبر و یا حمله به آن حضرت پیاده کنند.
🔸جبرئيل علیه السلام نازل شد و به پيامبر عرض کرد: چهارده نفر در گردنۀ هرشیٰ کمين کردهاند تا شتر شما را رم بدهند. پیامبر اکرم عدّهای از نزدیکان را خبر کرده و تدابیر امنیتی را اعمال نمودند.
🌀حذیفة بن یمانی یکی از یاران حضرت مهار شتر را در دست گرفته و به پیش میرفت. هنگامی که به گردنههای کوه هرشیٰ رسیدند، منافقین سعی کردند با پرتاب سنگ شتر پیامبر را رم بدهند که پیامبر اکرم نهیب زدند و فرمودند: آرام باش بر تو چیزی نیست. از این رو مرکب آرام گرفت وبه راه خود ادامه داد.
🔹آنگاه عمّار و حذيفه شمشيرهای خود را کشيده، به دنبال منافقين رفتند و آنان با مشاهدۀ این شرائط پا به فرار گذاشتند امّا در آسمان رعد و برقی زده شد و چهرۀ آنها معلوم گشت و توسط همراهان حضرت شناسایی شدند و حضرت نیز همۀ آنها رادیدند و شناختند .
🔸وقتی پیامبر اکرم وارد مدینه شد و به نماز ایستاد منافقین آمدند و در صفهای نماز جای گرفتند حضرت پس از نماز رو به نمازگزاران نموده، فرمودند: به خدا قسم شما را میشناسم و میتوانم از بین جمعیّت شما را بیرون کشیده گردن بزنم! امّا میترسم آیندگان بر من عیب بگیرند که پیامبر اسلام وقتی کارش سر و سامان پیدا کرد اطرافیان خود را گردن زد!! در نتیجه منافقین رسوا و توطئۀ آنها خنثی گردید.
👈از آن پس اصحاب ،حُذيفه را منافق شناس میدانستند، و اگر در نماز میت هریک از صحابه که شرکت نمی کرد مردم می فهمیدند که او جزء منافقینی بوده که قصد ترور پیامبر را داشته
#درراهنشرمعارفایامغدیریهتلاشکنیم