اندیشه و قلم | احمد قدیری
داستان دبیرستان حضور و سخنرانی دیروزم در دبیرستان دخترانه‌ای را بهانه‌ای قرار می‌دهم برای تجربه‌نگا
✉️ پیام مخاطب سلام آقای قدیری من یک دبیر بازنشسته هستم از نسل همان‌هایی که برای خدمت و کار فرهنگی، و نه حقوق و مزایا وارد آموزش و پرورش شدم. فاتحه آموزش و پرورش از زمان آقای خاتمی که تربیت معلم را منحل کرد خوانده شد اما گوش شنوایی نبود. در مراکز تربیت معلم علاوه بر گزینش سخت، دو سال بر روی دانشجویان کار اعتقادی، اخلاقی و فرهنگی شدید می‌شد و این بعد تربیتی، از بعد علمی هم قوی‌تر عمل می‌کرد. تنها برای کادر دبیرستان از ما دانشگاه رفته‌ها جذب می‌کردن. البته ما هم با سهمیه دبیری و با همان گزینش وارد دانشگاه‌های بزرگ کشور می‌شدیم و در نهایت بعد فارغ‌التحصیلی، تعهد خدمت می‌دادیم. به هر حال غرض از گرفتن وقت جنابعالی یک پیشنهاد بود: خیلی از ما که از کار آموزش کنار رفته و بازنشست شده‌ایم، توانایی این را داریم در جلسات مختلف وارد مدارس شده و با دانش آموزان صحبت کنیم... فقط کافی‌ست از گروه بازنشستگان، افراد زبده و با صلاحیت که علاقه‌مند به کار فرهنگی هستند و تعدادشان هم کم نیست و شناخته شده هم هستند انتخاب شوند و برای آن‌ها جلسات روشنگری گذاشته شود و با هماهنگی مسؤلین ادارات آموزش و پرورش، با ابلاغ رسمی به مدارس فرستاده شوند و در کلاس‌های درس بدون معلم یا جلسات توجیهی در کلاس‌ها بروند. البته منظورم از ابلاغ رسمی به خاطر حق‌الزحمه نیست؛ فقط به خاطر رسمیت داشتن آن است که ورود آن‌ها به مدارس با مخالفت مدیر و... مواجه نشود. امروز دانش آموزان محجبه و با اعتقاد در مدارس غریبانه مورد ظلم و ستم همکلاسی و دبیران و کادر مخالف خودشان قرار گرفته‌اند و کسی هم پشتیبان آن‌ها نیست. به خاطر آن‌ها هم که شده آموزش و پرورش باید کاری انجام بدهد. حتما شما هم موافقید که امروز کار فرهنگی اگر از آموزش علمی اهمیت بیشتری نداشته باشد، کمتر هم نیست. سال‌ها ما را با دغدغه معیشت مشغول کرده‌اند تا از دغدغه فرهنگ غافل بمانیم. اما بوده‌اند کسانی که با فرهنگ غنی، گرسنگی و نداری را تحمل کرده‌اند اما نگذاشتن ما با همان فرهنگ غنی سختی‌ها را تحمل کنیم. @GhadiriNetwork