این چیست که چون دلهره افتاده به جانم ؟! حال همه خوب است.. من اما نگرانم ...   در فکر تو بستم چمدان را و همین فکر ؛  مثل خوره افتاده به جانم، که بمانم ...   چیزی که میان من و تو نیست غریبی است ..  صد بار تو را دیده ام ای غم؛ به گمانم !   "انگار که یک کوه، سفر کرده از این دشت  اِنقدر که خالی شده، بعد از تو جهانم ... "  از سایه ی سنگین تو من کمترم آیا ؟!  بگذار به دنبال تو خود را بِکِشانم   ای عشق، مرا بیشتر از پیش بمیران  آنقدر که تا دیدن او زنده بمانم... !!!    •┈┈••✾••┈┈• 💠 @ghadiriyeh110 💠 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌