برای زخم و صبر برادران مقاومم: فصل صبر ما سرامد، زخم سختی خورده ایم تیغ بردار ای برادر !ما برادر مرده ایم تیغ بردار و برو یک خیبر دیگر بساز روبروی چشم‌ صهیون،باز هم سنگر بساز می‌چکد خون از خبرهای جهان این روزها از نگاه آخرین کودکان این روزها حرمت گل را نمی‌دانند و داسش می‌زنند بی تعلل،هر چه نخل اینجاست، آتش می‌زنند تندباد ست این‌ و افتاده به جان غنچه ها می‌شود آوار آخر سایه بان غنچه ها می هراسند از صدای هر چکاوک ،زاغها پر شده از بال و پرهای شکسته ،باغها در گلو باید بمیرد هر صدای روشنی در نگاه شب پرستان نیست جای روشنی چون زبان مادری شان چنگ و دندان بوده است کارشان در این جهان عمریست عصیان بوده است جان گرفته گرچه اما ،روبه پایان ست شب در میان گرگ‌و میش صبح ،حیران ست شب باید از ریشه به جان نیمه جانش تیشه زد طرحی از یک‌ روز روشن با گل و اندیشه زد باید از نو یک جهان تازه تر ایجاد کرد عشق را در کوچه های آن جهان فریاد کرد دست بر زانو بگیرید ای برادرهای ما! گر چه می‌سوزد هنوز از داغ ،پیکر های ما آخر این کابوس را روزی به پایان میبریم ذوالفقاریم و فقط از عشق فرمان میبریم مرثیه خواندیم‌ اگر ،اما حماسه پروریم "مرگ پایان کبوتر نیست"،بر این باوریم بعد از این‌ بوران و یخبندان بهاران می‌رسد آی مردم!فصل لبخند فراوان می‌رسد      •┈┈••✾••┈┈• 💠 @ghadiriyeh110 💠