📗 داستان تخیلی ، هیجانی ، مبارزه ای 📙 دختران پوشیه پوش و پسر گربه ای 📘 فصل دوم : امنیت ، قسمت اول 🌷 دختر پوشیه پوش ، 🌷 توسط چند نفر اراذل اوباش مسلح ، 🌷 محاصره شده بود . 🌷 او با ناراحتی ، 🌷 به دختری که کشته شده بود ، 🌷 نگاه می کرد . 🌷 یکی از آن اراذل اوباش ، 🌷 اسلحه اش را ، 🌷 به طرف سمیه گرفته بود 🌷 و می خواست او را نیز بکشد . 🌷 ناگهان دختر شگفت انگیز ، 🌷 پروازکنان ، سر رسید 🌷 و بر بالای سر آنان قرار گرفت . 🌷 پسر گربه ای نیز ، 🌷 از پشت بام ها ، 🌷 خود را به سمیه رساند . 🌷 فرامرز نیز ، 🌷 به طرف کسی که اسلحه دارد 🌷 و می خواست سمیه را بکشد ، پرید . 🌷 ابتدا به صورت او چنگ زد 🌷 و سپس تبدیل به انسان شد 🌷 اسلحه او را گرفت 🌷 و به طرف پای افراد دیگر ، 🌷 تیراندازی کرد . 🌷 شیعه فاطمه نیز ، 🌷 به چند نفر دیگر از آنها حمله نمود . 🌷 سمیه ، هنوز مات و مبهوت ، 🌷 به دختر کشته شده نگاه می کرد 🌷 ناگهان فرامرز داد زد : 🐈 خانم سیاحی مراقب باش 🌷 سمیه به خودش آمد 🌷 دید یک چاقو ، کنار چشمش بود 🌷 یکی از آن اراذل ، چاقویش را ، 🌷 به طرف سمیه پرتاب کرد 🌷 و شیعه فاطمه ، آن چاقو را ، 🌷 در هوا نگه داشت . 🌷 همان کسی که چاقویش را پرتاب کرد 🌷 می خواهد نزدیک سمیه شود 🌷 سمیه ، چاقو را گرفت 🌷 و به طرف او دوید و پرید 🌷 با لگد و مشت ، و با دسته چاقو ، 🌷 او را زد و از پا انداخت . 🌷 دختران پوشیه پوش و پسر گربه ای 🌷 با مزاحمان مبارزه کردند . 🌷 همه آنها را ، زنده دستگیر کردند . 🌷 و تحویل پلیس دادند . 🇮🇷 @amoomolla