🌸 داستان ماشا ، قسمت ۴۷ 🌸 🌟 ماشا در حالی که چشمانش 🌟 پر از اشک شده بود 🌟 و به سختی بغضش را فرو می برد ، 🌟 با صدای آرام گفت : 🌷 آرزو می‌کنم که کارهای نیک ، 🌷 و عبادات برادران و خواهران دینی من ، 🌷 مورد قبول خدای متعال قرار بگیرد . 🌷 و رحمت خدا به خانه هایشان داخل شود . 🌷 و امیدوارم کسانی که 🌷 هنوز به دین اسلام مشرف نشدند ، 🌷 لحظه‌ای به خود بیایند 🌷 و فارغ از انبوه اطلاعات پوچ و بیهوده‌ای که 🌷 چشم و گوش مردم این عصر را ، 🌷 فرا گرفته است ، کمی اندیشه کنند . 🌟 خانم رضایی گفت : 🌸 آخی عزیزم ... 🌸 خب دیگه صبح شد 🌸 بریم سمت دفتر عالم 🌟 ماشا و خانم رضایی ، 🌟 اول صبح با ذوق و شوق ، 🌟 به دفتر عالم رفتند . 🌟 و از آن نورهای سبز گفتند . 🌟 و خواستند بدانند که آنها چی هستند . 🌟 عالم به ماشا گفت : 🕌 دخترم ! 🕌 خدا به شما این موهبت را داده 🕌 که بتوانی رازهایی را ببینی 🕌 که چشمهای معمولی ، 🕌 نمی توانند آنها را ببینند . 🕌 پس مواظب باش 🕌 به کسی از این رازها نگو ... 🕌 اما در مورد آن نورها ، 🕌 آنها ، سه دروازه بهشتی هستند 🕌 که از قم به بهشت باز می شوند . 🕌 یکی از درها ، از سمت جمکران ، 🕌 به بهشت باز می شود . 🕌 یکی از درها نیز ، 🕌 از حرم حضرت معصومه است . 🕌 و درب آخری هم ، از حوزه علمیه ، 🕌 به سوی بهشت باز می شود . 🕌 دخترم ! قم تنها شهری است 🕌 که روایات زیادی در موردش آمده 🕌 و اینکه سه تا در ، از هشت در بهشت ، 🕌 فقط برای اهل قم هستند . 🕌 در روایات ، از قم ، 🕌 به حرم و آشیانه همه اهل بیت ، 🕌 تعبیر می کنند . 🕌 در روایات آمده که خدا حرمی دارد 🕌 و آن هم ، مکه است . 🕌 و پیامبر نیز ، حرمی دارد ؛ 🕌 و آن هم مدینه است . 🕌 و امام علی نیز حرمی دارد ؛ 🕌 و آن هم نجف است 🕌 و امام حسین نیز حرمی دارد ؛ 🕌 و آن هم کربلاست 🕌 اما حرم همه اهل بیت ، 🕌 از پیامبر تا امام زمان ؛ قم است . 🕌 تازه در مورد حضرت معصومه نگفتم 🕌 که اگر بگویم ، 🕌 خیلی عاشق قم می شوید ... 🌷 ادامه دارد ... 🌷 💟 @ghairat 📚