. « هوالبصیر» مرد بازرگان به روزی اشترش راکرده نهر/ گفت: ای رفیق راه طولانی, زتقصیرم گذر/ گفت اشتر ، من تورا بخشیده ام/ گرچه از قهر و شقاوت تازیانه خورده ام/ لیکن آن زخمی که من را تاابد مرحم نبود/ درسفر ها اومرا پی الاغی بسته بود / « مهاجر » حامدی فر https://eitaa.com/ghalamedell