علی پسر نوزده بیست ساله محجوب عراقی‌ست که شلنگ آب را روی زائران می‌گیرد تا گرمای هوا را برایشان کم کند. پیشانی بند "یاحسین" را که می‌دهم و می‌گویم از مشهدالرضا، با حیرت می‌گیرد و می‌بوسد و تشکر می‌کند. دارم از علی تصویر می‌گیرم و متوجه حیا و محجوبیت خاصش در مقابل خانم‌هایی که عبور می‌کنند، هستم. ناگهان یک زن می‌آید و مقابلش می‌ایستد، باند و چسب‌های عمل بینی را هنوز باز نکرده و آرایش کامل هم دارد. مقابل علی می ایستد شالش را باز می‌کند و از او می‌خواهد که کاملا خیسش کند. دلم برای علی و محجوبیتش می‌سوزد، برای گنجینه‌ای که در این دوره سنی حفظش کرده است و حالا امثال این زن با بی‌توجهی آن را نشانه گرفته‌اند. 🔸کاش باور کنیم که سبک زندگی ما و نوع رفتار و معاشرت ما و توجهی که از دیگران به خود جلب می‌کنیم، اگر به آنان آسیب می‌زند و اگر گنجی را از آنان می‌گیرد - که حتما می‌گیرد - ما یک رفتار خودخواهانه و ظالمانه انجام داده‌ایم و حتما بابتش باید جواب بدهیم. ✍ ف. حاجی وثوق (مشایه - اربعین ١۴٠٣) @ghalamzann