🌹قبل از انقلاب ابراهیم درکمیته های مردمی کارمیکرد. کمیته ها فعالیتشان گسترده بود. درآنجا اتاقک هایی بود که یک میز داشت ویک نفرپشت سرآن مینشست ومردم به آنها مراجعه میکردند تا مشکلات خودرابیان کنند. یک روزمن به آنجا رفتم تا ابراهیم را ببینم. وارد اتاق که شدم دیدم که ابراهیم صندلی را جلوی میزقرارداده وصندلی مراجعه کننده جلوی آن است. گفتم:ابراهیم چراپشت میزنمیشینی؟؟ ابراهیم گفت:چون وقتی میشینم احساس غرورمیکنم. اینطوی ازمردم دورمیشم.وقتی جلومیشنم به مردم نزدیکترم.🌹