روایت وزیر مستعفی از ناهماهنگی دولت در بخش مسکن وزیر سابق راه و شهرسازی دولت روحانی با روایت داستانی طولانی و ملال‌آور، می‌گوید رئیس‌جمهور با او همراهی نداشت و نهایتاً هم هیچ یک از طرح‌هایش به سرانجام نرسید.(!) عباس آخوندی در روزنامه دنیای اقتصاد نوشت: خاطرم هست پس از مشورت با مشاوران مالی اولین پیشنهادی که به رئیس جمهور و مسئولان اقتصاد کلان دادم این بود که با توجه به اینکه خط اعتباری بانک مرکزی به بانک مسکن آثار تورمی خود را بر اقتصاد به‌جا گذاشته و بازگشت آن بیش از ۲۰سال به طول می‌انجامد و با توجه به فاصله زیاد نرخ سود آن با تورم و بالا بودن احتمال میزان سوخت بخشی از آن، در عمل ارزش واقعی آنچه به بانک باز می‌گردد نسبت به ارزش حال آن بسیار ناچیز است، بنابراین، بهتر آن است که دست‌کم در ادامه از جنبه ظرفیت مثبت آن بهره ببریم. پیشنهاد من این بود که تمام این خط اعتباری به بدهی دولت به بانک مرکزی انتقال یابد تا در چارچوب حل و فصل کل بدهی دولت به بانک مرکزی تسویه و کل آن به عنوان افزایش سرمایه دولت در بانک مسکن منظور شود. وقتی این پیشنهاد را ارسال کردم، وزارت امور اقتصادی و دارایی با آن مخالفتی نداشت، البته پشتیبانی موثری هم نمی‌کرد. بانک مرکزی به شدت مخالفت کرد. سازمان برنامه و بودجه سکوت اختیار کرد ولی بعدها معلوم شد که بدون آنکه اظهار کند با آن مخالف بوده است. رئیس جمهور نیز اساسا دیدگاه دیگری داشت و با این پیشنهادها فاصله داشت. این گفت‌وگوها بی‌نتیجه ماند ولی یک سود داشت و آن اینکه بانک مرکزی پذیرفت اقساط بازگشتی مسکن مهر را برای تامین الباقی تعهدات این طرح برای مدتی استمهال کند. با این گردش اعتبار در درون طرح توانستیم عجالتا آن را از توقف خارج سازیم. با این وجود، موضوع فعال‌سازی صندوق پس‌انداز مسکن را پی گرفتم. شرایط طاقت‌فرسایی بود. در ستاد اقتصادی دولت هیچ درک روشنی از موضوع نبود و هیچ بازخوردی دریافت نمی‌شد. آن قدر گرفتار مسائل اقتصاد کلان و رکود تورمی بودند که حالا که فکر می‌کنم به نظرم می رسد احتمالا نامه‌ها بایگانی می‌شد. رئیس جمهور هم بدون توجه به تعهدهای جاری دولت در بخش مسکن و داشتن دریافت درستی از این بخش، بیشتر به دنبال اجرای طرح‌های بزرگ و لوکس خانه‌سازی بود، بدون آنکه هیچ تصوری از نحوه تامین زمین، سازمان متعهد پروژه، نحوه تامین سرمایه اولیه و تامین مالی آن و همچنین قیمت تمام شده واحدها و تامین مالی متقاضیان داشته باشد. او تصور می‌کرد که می‌تواند بافت‌های اسکان غیررسمی اطراف و فرسوده میانه شهرها را که هزاران صاحب دارد بکوبد و به جای آنها برج بسازد. بی‌تصمیمی ستاد اقتصادی به جایی رسید که خاطرم هست که یک بار آقای جهانگیری در یک جلسه‌ای فریاد برآورد که شما مسئولان ستاد اقتصادی دولت با هر پیشنهادی که فلانی می‌دهد مخالفت می‌کنید و دریغ از کوچک‌ترین راه حل. نهایتا، به نظر شما مسئول بخش مسکن چه کار باید بکند؟ به هر روی، پیگیری‌های مکرر من منجر به آن شد که آقای سیف جلسه‌ای در بانک مرکزی تدارک ببیند. نمایندگانی از سازمان برنامه و وزارت امور اقتصادی و دارایی و ما هم از وزارتخانه و بانک مسکن در آن شرکت کردیم. ولی تلخ بود، چراکه دیدم هنوز باید نسبت به مفاهیم اولیه و بنیادینی چون ماموریت بانک‌های توسعه‌ای و صندوق‌های پس‌انداز و مدل محاسباتی تعادل منابع و مصارف آنها، بحث و استدلال کنیم. تازه می‌فهمیدم که تا چه حد ستاد عالی دولت از کارشناسان با دانش و تجربه خالی شده است. وی در ادامه با اشاره به پیگیری برای طرحی موسوم به تشکیل صندوق پس‌انداز یکم می‌نویسد: البته این صندوق هیچ‌گاه از سوی رئیس جمهور جدی گرفته نشد و ایشان در هیچ برنامه رسمی از آن پشتیبانی نکردند و تا جایی که در مجلس موضوع را تحت عنوان اختلاف‌نظر با من و ضرورت بکوبیم و بسازیم طرح کردند... القصه آنکه افزایش سرمایه بانک به طور نیمه و تبدیل بانک مسکن به بانک توسعه‌ای با عدم همراهی بانک مرکزی و سازمان برنامه و بی‌تفاوتی وزارت امور اقتصادی و دارایی هیچ‌گاه به نتیجه نرسید. حال آنکه وجود چنین ابزاری نیاز بنیادین رفع عدم تعادل و تحقق توسعه در بخش مسکن است. عباس آخوندی در این متن طولانی هیچ اشاره‌ای به نقش ویژه خود در تشدید رکود در بخش مسکن و بی‌اعتنایی به ضرورت افزایش تولید نمی‌کند؛ رویکرد غلطی که ضمن تحقیر و تمسخر مسکن مهر و بازی با کلماتی مانند مسکن اجتماعی و... موجب شد بیش از پنج سال فرصت تولید مسکن و مهار تقاضا به نفع دلالان و سوداگران از بین برود.