حاشیه‌های مهم‌تر از متن در ماجرای قرارداد ۲۵ ساله ایران و چین/۱ ۱. مواضع ضد و نقیض دولتمردان و متولیان توافق با چین، گرچه حکایت از نوعی جنگ روایت‌ها میان طرفین دارد اما در مجموع از حیث منافع ملی، به نفع کشور نیست و در مواردی به لجاجتهای کودکانه می‌ماند! 🔻ظریف می‌گوید لاریجانی را دولت معرفی کرده، هم به بیت برای پیش بردن پرونده و هم به چینی‌ها! تیم لاریجانی هم پرده برانداخته اند که چون چینی‌ها دولت را راه نمی‌داده‌اند، آقا وارد شده و لاریجانی در واقع برای جبران ضعف دولتی‌ها وارد کار شده است! واقعیت آن است که مقام معظم رهبری بار دیگر برای جبران خطاهای راهبردی دولت روحانی(اگر با حسن ظن، فقط خطا باشد نه چیز دیگر) وارد میدان شده اند و دولت درمانده را یاری داده‌اند به این وسیله. ۲. نکته جالب اما امضای این توافق در دوران روحانی است! همانطور که در دوره اصلاحات بعد از یک دوره مذاکرات بی‌حاصل و بی‌نتیجه و پرهزینه و پلمپ مراکز هسته‌ای، دولت مجبور شد خودش پلمپ را بشکند و عملا بر بطلان رویه سیاسی سازشکارانه خود صحه بگذارد. در مورد اخیر نیز دولت روحانی که ۸ سال تمام امکانات کشور را معطل مذاکرات بی‌حاصل با غرب، خصوصا آمریکا کرده بود، به صورت سرشکسته و ورشکسته و سربه زیر، مجبور شد به ابتکار سیاسی مجموعه نظام تن در دهد و توافق با چین را امضا کند! امضای دولت روحانی پای این توافق، به مثابه شکستن پلمپ مراکز هسته‌ای در اواخر دولت خاتمی است! ۳. یکی از کارکردهای مهم توافق اخیر، ایجاد گسل در میان برجامیان عاشق آمریکا بانی برجام بیست دقیقه‌ای، عامل قرارداد با چین شده و لذا همه تیم او از امثال جعفریان گرفته تا مهاجرانی، مجبورند برای درستی این قرارداد تئوری پردازی کنند ظریف هم مجبور است امضا کند و از همان لبخندهای معروف معمولا اعصاب خورد کنش را تحویل لنز دوربین‌ها بدهد! ۴. بی اعتباری دولت در نزد برخی کشورهای قدرتمند جهانی مانند چین و روسیه، نشان داد که آنان برخلاف ادعاهای واهی شان، اصلا زبان دنیا را بلد نیستند و در مدت تصدی قوه مجریه، فقط فرصت‌سوزی کرده‌اند. در این دوران در عرصه جهانی و منطقه‌ای، دولت روحانی دستاوردی نداشته و تمام روابط ایران با جهان را یا تعلیق و یا تعطیل کرده است. و اگر مجاهدت‌های خاموش بزرگمردانی چون قاسم سلیمانی و برخی مردان اهل تدبیر در سایه نبود، کشور در سایه بی‌تدبیری محض برجامیان، در وضعیتی خطیر و بسیار بدتر از وضع فعلی قرار می‌گرفت. ۵.در ماجرای اخیر، جماعتی از دلدادگان غرب، که تا دیروز هر توافقی را بهتر از عدم توافق می‌دانستند و از کره شمالی شدن ایران و بستن دروازه‌های کشور اظهار نگرانی می‌کردند و نکات دلسوزانه منتقدان برجام را تحت عنوان توهمات دلواپسان، به‌ سخره می‌گرفتند، ناگهان همصدا با نتانیاهو و جوبایدن و ملکه انگلیس و دیگران، ژست دلواپسی گرفتند و در ستایش استقلال و عزت ایرانی غزل سرایی ها کردند! آش آنقدر شور شد که برخی لکاته های بی آبرو و مروجان ابتذال و مزدوران غرب، ناگهان سراغ صحیفه امام رفتند و از خطر وابستگی ایران به چین از منظر امام سخن گفتند! این البته اتفاق خوبی بود، چرا؟ نکته بعد را بخوانید. ۶.این سنخ موضع‌گیری‌ها آنهم توسط مشتی خودفروخته و برده سیاسی آمریکا، نشان می‌دهد که حتی آنها اعتراف دارند که ایران و جهان در عصر امام خمینی زیست می‌کند و گریزی از سیطره گفتمانی آن ابرمرد دوران‌ها ندارد. این است که حتی برای اثبات مدعای باطل خود هم مجبور است برود سراغ امام. چون تئوریسین‌های توسعه، مانند سریع القلم، صراحتا استقلال را امری پوچ دانسته‌اند! حسن روحانی هم بر آن کتاب ضاله مقدمه زده است. پس ناچارند بروند سراغ امام. ۷.علیرغم فواید قرارداد اخیر و دفاع طیف وسیعی از انقلابیون از آن، با نگاه تقدس گرایانه نباید بدان نگریست؛ همچنان جای نقد و سوال برای عناصر متعهد باقی است و متولیان این قرارداد خوب است جلساتی بگذارند و نقدهای برخی عناصر دلسوز را بشنوند. ۸. موضوع پیوست فرهنگی یکی از مهم‌ترین مسایل مورد پرسش در این قرارداد طویل المدت است. یادمان نرود مقام معظم رهبری پیشتر فرموده‌اند: «در طرح­های گوناگونی که در کشور تنظیم می شود..... طرح های اقتصادی، طرح­های پولی و مالی، طرح­های عمرانی حتماً یک پیوست فرهنگی داشته باشد که آن پیوست فرهنگی مصوبه­ آن شورا( شورای عالی انقلاب فرهنگی) است. البته همه ملزم باشند که به آن پیوست فرهنگی توجه کنند و آن را لازم الاجرا بشمارند». طبعا به همین مناط که در طرح های کلان داخلی، پیوست فرهنگی لازم است، طرح‌ها و قراردادهای خارجی(خاصه چنین توافق ذوابعادی) نیز نیازمند پیوست فرهنگی هستند. اکنون معلوم نیست چنین پیوستی لحاظ شده یا خیر. به هر حال لازم است در کنار شورای عالی انقلاب، حوزه علمیه نیز مستقلا وارد شود. @روزنه ای به فردا 🇮🇷 کانال قرارگاه اساتید و طلاب انقلابی 🍂@gharar_a