📭 اصلاحطلبانِ چشم انتظار!
📍 آنچه در انتخابات خردادماه سال گذشته رقم خورد را ميتوان چالشي بزرگ در اردوگاه جريان سياسي دانست که هشت سال تمام قد عمر خود را مصروف دفاع از دولت آقاي روحاني نمود و در نهايت نتوانست ايده خود را تکرار کند و اقبال اکثريت را در انتخابات سيزدهم رياست جمهوري کسب نمايد.
📍 اصلاحطلبان پس از اين ناکامي شرايط مساعدي را روي خود نميبينند و در ماههاي اخير نيز نتوانسته اند سامان مشخصي به خود بگيرند. اختلافات موجود نيز ريشهايتر از آن است که موجبات همگرايي آنان را فراهم آورد، ضمن آنکه اختلاف نظر در چگونگي فعاليت در انتخابات نيز پس از ناکامي شدت يافته و ايشان را دستخوش واگراييهاي بيشتر قرار داده است. فراموش نکنيم که اردوگاه اصلاح طلبان پس از فتنه 88 دچار گسستهاي جبران ناپذيري شده و حتي مرجعيت سياسي خود را نيز از دست داده است و بزرگان خود همچون سيدمحمدخاتمي را نيز کم اعتبارتر از آن ميبيند که بتواند به مثابه مرجع فصل الخطابي در اختلافات نقش آفرين باشد. در اين نابساماني اردوگاهي دو نکته براي اين جريان قابل ملاحظه است:
🎾 1. ناکاميهاي سياسي در اين جريان، ميل بخشي از فعالين اين اردوگاه را به کنارهگيري از قدرت رسمي و رفتن بسوي قدرت غيررسمي و فعاليت اجتماعي را افزايش داده است. اين رويکرد اولا؛ برآمده از نوعي تمايلات روحي - رواني در اين اردوگاه است که پيش از اين نيز در بخشي از منسوبين اين جريان وجود داشته و گريز از مسئوليتپذيري و پاسخگويي و قرار گرفتن در جايگاه انتقادي را مطلوب ميبيند. ثانيا؛ تضعيف و از دست رفتن پايگاه اجتماعي اين جريان موجب شده تا علت ناکامي در انتخابات را در کمتوجهي به پايگاه هواداري ارزيابي کرده و از الزام روي آوردن به اصلاحات جامعهمحور سخن بگويد. به اصلاحات جامعهمحور مدنظر آنها تلاشي است براي بسيج نيروها و آغاز حرکتي اجتماعي و فشارآوردن از پائين براي ايجاد تغييرات اساسي در ساختار قدرت است که البته در اين ميان خوانشهاي مختلفي از اين تغييرات وجود دارد که طيفي از ايدهها از اصلاحات درون حاکميت و تقويت مردمسالاري تا سکولاريزاسيون کردن حاکميت را در بر ميگيرد! متاسفانه فقدان انسجام دروني در اين اردوگاه بستر را براي جولان جريانهاي سکولار باز گذاشته و حاصل آن ابهام و تشتت در فهم مفهوم اصلاحات شده است.
🎾 2. اصلاحطلبان از آنجا که در سردرگمي خاصي بسر ميبرند، حيات سياسيشان با موفقيت و عدم موفقيت دولت سيزدهم گره خورده است. آنان چشم انتظار ناکامي دولت سيزدهم نشستهاند و موفقيت آن را به مثابه تهديدي براي خود قلمداد ميکنند. به عنوان نمونه جلال ميرزايي نماينده اصلاح طلب دوره دهم مجلس ميگويد: «اگر دولت رئيسي به همين رويه ادامه دهد تا تقريبا 6 ماه آينده بدنه اجتماعي اصلاحطلبان منسجم ميشود، اما اگر دولت موفق شود، ترميم اين رابطه قدري عقب خواهد افتاد.»
در اين مسير اميدوارند که برنامههاي تحولي – اصلاحي دولت رئيسي نتيجه بخش نباشد، تا در اثر اين عدم موفقيت بار ديگر ميداندار فضاي سياسي کشور شده و خود را به عنوان ناجي معرفي نمايد. در اين بين فراموش نبايد کرد که انتخابات مجلس در سال 1402 نيز در پيش است و اصلاحطلبان هرچند از اصلاحات جامعه محور سخن ميگويند، اما همچنان کفه کسانی که از معتقد به اصلاحطلبی قدرت محور هستند قويتر است و بدون شک اکثريت اصلاحطلبان همچنان به بازگشت به قدرت فکر ميکنند.
📍 همين امر موجب شده تا اصلاحطلبان عملکرد جريان رقيب در دولت و مجلس و دستگاه قضا را به شدت زيرنظر داشته باشند و کوچکترين ضعف و ناکامي را بازتاب داده و رسانهاى کنند و در اين مسير حتى از تحقير و تمسخر و ... ديگر شگردهای غيراخلاقي نيز دريغ نورزند تا حاصل آن القاء ناکارآمدي جريان رقيب در مديريت کشور باشد. اگر اين تصویرسازی شکل گيرد، آنگاه است که فرصت براي خودنمايي انتخاباتى اين جريان مجددا فراهم خواهد آمد.
@بیم موج
🇮🇷 کانال قرارگاه اساتید و طلاب انقلابی
🍂
@gharar_a