فاصله نسبتا دور مورد اصابت گلوله قرار گرفتهاند و این نشان میدهد، در این صحنه «کشتهسازی» و به هم ریختن اعصاب مردم و نیروهای انتظامی و امنیتی بهعنوان راهی برای گسترش اغتشاش و منفعل کردن نیروهای مسئول مدنظر بوده است.
تلاش برای گسترش تخریب، یک روی مسئله بوده است. بستن اتوبانها و راههای اصلی در استانهایی که درگیر این آشوبها بودند، حمله به بانکها و سایر مراکز خدمات عمومی و کشاندن دامنه تخریب به خانههای مردم برای عمق بخشیدن به اغتشاشات و ناامید کردن مردم و بهخصوص نیروهای مدافع امنیت صورت گرفت. البته در این میان بعضی از طراحیهای سران خارجی تروریسم مثل حمله به زیرساختهای مخابراتی در شیراز و اصفهان که لااقل 20 استان کشور را پوشش مخابراتی میدادندو نیز حمله به انبار اصلی مایحتاج عمومی کشور که مواد غذایی، دارویی و... سالانه کشور نگهداری میکرد، با رشادت نیروهای مدافع امنیت کشور ناکام گذاشته شد. در نهایت در روزهای اول هفته گذشته، ما شاهد «دوئل امنیتی» نیروهای انقلاب و معاندان داخلی و خارجی بودیم که غلبه سریع و شوقانگیز نیروهای انتظامی و امنیتی بر برنامهریزی و ساماندهی پیچیده دشمنان و معاندان نشان داد، ایران و جمهوری اسلامی علیرغم مواجه بودن با توطئههای پیچیده، از اقتدار بسیار بالایی برخوردار است.
در این میان یک نکته مهم که از چشم ناظران پنهان ماند، اقتدار ایران در حفظ ارتباطات داخلی بین بانکی و... بود که دشمن را وادار به اعتراف کرد. آمریکاییها و... گمان میکردند ایران در مواجهه با اینترنت با بنبست مواجه است چراکه اگر آن را باز بگذارد، خدمت بسیار ویژهای به مخالفان و اجرای برنامههای دشمنان خود کرده است و اگر اینترنت را مسدود نماید ارائه خدمات بانکی و... آن بهم میریزد و کشور مختل میگردد که خود این به معنای تن دادن به سطحی از فروپاشی است. اینها توجه نداشتند که در طول این سالها ایران در کنار اینترنت به یک زیرساخت مخابراتی در داخل رسیده و میتواند سیستمهای حساس خود را روی آن سوار کرده و از آسیبهای قطع اینترنت مصون بماند. این سبب عصبانیت شدید آمریکا، اروپا و... گردید و در عین حال یک درس هم برای کشور بود که برای بومیسازی اینترنت عمومی نیز وارد عمل گردد.
3- یکی از جنبههای مهم و قابل تحلیل در مقوله افزایش قیمت بنزین و حوادث پس از آن، موضعگیری امام خامنهای «دامت برکاته» بود و البته مثل بسیاری از موارد دیگر، گذشت زمان عمق این موضعگیری را بیش از حالا نشان خواهد داد. مواضع رهبر معظم انقلاب اسلامی در دوره حضرت امام خمینی - قدس سره- و در دوره حضرت امام خامنهای -دامت برکاته- همیشه دو جنبه را پوشش داده است؛ یک جنبه آن «ایدئولوژیک» بوده به این معنا که معظملهما بهعنوان سنگربان نظام فکری اسلام و اصول آن در مواجهه با رخدادها بودهاند و جنبه دیگر آن «مصالح» مردم بوده است که نوعاً در قاعده «عدالت اجتماعی» جلوهگر بوده است. مردم نیز همواره از معظملهما همین دو انتظار را داشتهاند و مقتضای رهبری توأمان دینی و دنیوی مردم هم جز این نیست.
در این صحنه، رهبری با هدررفت سرمایه ملی از یک سو و برنامه ارائه شده از سوی دولت و سپس سران سه قوه برای مهار این معظل مواجه بود. در عین حال کاملاً پیدا بود که اجرای برنامه دولت ولو بهصورت موقت فشار سنگینی را بر مردم وارد میکند و دفاع از چنین برنامهای برای رهبری «هزینه» جدی دارد و البته حفظ وجاهت رهبری بزرگترین سرمایه کشور و پشتوانه اداره آن میباشد و یک واجب بزرگ به حساب میآید و بر این اساس حضرت امام میفرمودند «پشتیبان ولایت فقیه باشید تا به کشور شما آسیبی وارد نشود».
با توجه به حساسیت بالای این موضوع، بعضیها توصیههایی داشتند که این توصیهها در نهایت ناظر به جداشدن حساب رهبری از حساب این تصمیمگیری بود.
در این صحنه رهبری معظم انقلاب اسلامی با چند گزینه مواجه بودند؛ مخالفت با طرح دولت و مصوبه سران قوا، سکوت در مقابل طرح، گرفتن موضعی دوپهلو که مسئولیت را متوجه او نکند، اما امر دادن کاملا مسئولیت به سران قوا و کنار کشیدن از صف قوا و در نهایت اعلام صریح پشتیبانی از تصمیم دولت و سران قوا به نحو مشروط که رهبر معظم انقلاب، راه پنجم را انتخاب کردند. درخصوص تحلیل این موضوع باید به نکتههایی توجه کرد:
- واقعیت این است که ادامه روند کنونی هدررفت سرمایه ملی به مصلحت کشور نیست و رهبری نظام نمیتواند نسبت به آن بیتوجه باشد و در اینجا ترجیح حفظ وجاحت بر مصلحت کشور معنا و مفهومی ندارد و در قاموس رهبر معظم انقلاب نیست کما اینکه چنین چیزی در قاموس حضرت امام- روحی لهالفداه- هم نبود؛
- پیامدهای سنگین طرح دولت بهگونهای نبود که بدون حمایت قاطع رهبر معظم از آن، به جایی برسد. مسلماً بدون پشتیبانی رهبری، حتی اگر دولت طرح را اعلام و شروع به اجرا میکرد، قادر به ادامه راه نبود و طرح به شکست میانجامید و خس