او در حوادث سنه ۶۰ هجرى مى نویسد ابو موسى اشعرى بر معاویه وارد شد در حالى که جبه سیاهى بر تن کرده بود بر معاویه سلام کرد و گفت: «السَّلامُ عَلَیْکَ یا أمینَ اللهِ» معاویه سلام او را جواب گفت وقتى که از نزد معاویه بیرون آمد معاویه گفت: این پیرمرد نزد من آمده بود که فرماندارى یکى از ولایات را به او بسپارم ولى به خدا سوگند این کار را نخواهم کرد (زیرا مى دانست او در میان مردم منفور است).(۱۵)
پاورقی :
۱. سند نامه: همان گونه که در عنوان نامه آمد سعيد بن يحيى اموى که از علماى قرن سوم هجرى بوده، آن را در کتاب معروف خود به نام المغازى آورده است و در کتاب مصادر نهج البلاغه سند ديگرى براى آن ذکر نشده است.
۲. «قَرْح» بر وزن «فرد» زخمى است که از خارج بر بدن وارد مى شود و «قُرْح» بر وزن «قفل» زخم چرکينى است که به صورت دمل از داخل بدن حادث مى شود; ولى ممکن است منظور حضرت در عبارت فوق هر دو معنا باشد.
۳. «عَلَق» به معناى خون غليظ بسته شده است که هر گاه روى زخم ظاهر شود زير آن به عفونت مى کشد و مداواى زخم مشکل مى شود و از اين رو امروز سعى دارند که زخم را مرتباً شستشو دهند تا چنين قشرى روى آن پيدا نشود.
۴. «وَأَيْتُ» از ريشه «وأى» بر وزن «رأى» به معناى وعده دادن است.
۵. حجرات، آيه ۹.
۶. بحارالانوار، ج ۱۰، ص ۴۵۰.
۷. «أَعْبَد» از ريشه «عبد» بر وزن «أبد» به معناى تنفر، بيزارى و غضب نسبت به چيزى است. اين واژه ريشه ديگرى دارد که همان عبادت به معناى بندگى و تسليم و خضوع است و در جمله بالا معناى اوّل اراده شده است.
۸. «طائِرون» جمع «طائر» در اصل به معناى پرنده است و به کسى که در انجام کارى شتاب مى کند نيز اطلاق مى شود.
۹. «أقاويل» جمع «أقوال» و «أقوال» نيز جمع «قول» و در اينجا به معناى سخنان دروغين است، هرچند «قول» معمولاً به هر سخنى گفته مى شود; خواه راست باشد يا دروغ.
۱۰. کامل ابن اثير، ج ۳، ص ۹۹. شرح اين ماجرا را ذيل نامه ۶۳ نوشته ايم.
۱۱. اسد الغابة فى معرفة الصحابة; الاستيعاب و کامل ابن اثير (شرح حال ابوموسى اشعرى).
۱۲. شرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد، ج ۲ ص ۲۶۰.
۱۳. بحارالانوار، ج ۱۰، ص ۳۵۸، ح ۱ .
۱۴. معجم الاحاديث، ج ۱۰، ص ۲۸۷.
۱۵. تاريخ طبرى، ج ۴، ص ۲۴۵ و کامل ابن اثير، ج ۴، ص ۱۲.