مبین ز فاطمیه شورشی در عالَم نیست به روضه راه ندارد دلی که مَحرم نیست اگر مصائب زهرا نبود می‌گفتم غمی عظیم‌تر از ماتم محرّم نیست دوباره سفرهٔ اشک و به لطف صاحب‌ْعزا برای اهل مصیبت غذا و نان کم نیست هزار شکر که در روضه‌ی خصوصی تو نشسته‌ایم و به تن جز لباس ماتم نیست دلم به لطف تو پیوند خورده با روضه مرا ببخش که این رشته گاه محکم نیست مگر تو گریه کنی زخم دست و پهلو را به درد فاطمه جز گریه‌ی تو مرهم نیست بیا بگو که نیفتاد بین کوچه‌ی تنگ بیا بگو که رخش نیلی و قدش خم نیست ✍ @ghararenokary