بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ با واژه های بخشش و احسان همیشه یاد حرم می افتم و باران همیشه حال خرابت را طبیبش میکند خوب اینجاکه حتمی می شود درمان همیشه من سائل هر روزه ی این آستانم جور است در این سفره آب و نان همیشه خیلی حرم رفتم ولی قطعا بهشتند باب الجواد و گوشه ی ایوان همیشه هر حاجت ناگفته ای اینجا روا شد با یک نگاه حضرت سلطان همیشه هستم دخیل پنجره فولاد آقا سر می دهم جانم علی موسی الرضا را @hosenih بی آبرو هم آبرومند است اینجا صورت به صورت نقش لبخند است اینجا خوب است آهوی گرفتار تو بودن پس خوش به حال هر که دربند است اینجا از آب سقاخانه ات مهمانمان کن هر جرعه اش شیرین تر از قند است اینجا در این حرم هر چه بخواهی میدهندت به سادگی جوینده یابنده است اینجا حالا که می دانی تمام خواهشم را آقا برات کربلا چند است اینجا؟ ماندن کنار پنجره فولاد خوب است بانگ اذان صحن گوهرشاد خوب است @hosenih بودم خراب و عطر مرقد بهترم کرد گلدسته ها و رنگ گنبد بهترم کرد هربار که زائر شدم سمت خراسان حال و هوای شهر مشهد بهترم کرد با روسیاهی آمدم مثل گذشته با مهربانی اش مجدد بهترم کرد اینجاست داروخانه ی تضمینی ما طعم غذای حضرتی ، بد بهترم کرد قبلش به قم بعدش به مشهد رهسپارم هر مرتبه این رفت و آمد بهترم کرد حال مرا نام رضا جان زیر و رو کرد ذکر مدد شاه خراسان زیر و رو کرد @hosenih تو آمدی و مهربانی با تو آمد آیین عشق و همزبانی با تو آمد دنبال ردپای تو از عرش اعلی نا گفته های آسمانی با تو آمد از آن زمانکه خاک زر شد با نگاهت دریای جود بی کرانی با تو آمد ما زیر این سایه در آرامش نشستیم تو آمدی و سایه بانی با تو آمد مشهد بهشت و جنت الاعلاست آری باغ و بهشتم زود آنی با تو آمد ای امتداد حضرت زهرا و حیدر هستی تو نور دیده ی موسی بن جعفر @hosenih آئینه در آئینه تکثیر علی شد هر زائری خیره به تصویر علی شد اینجا کلاس درس دارد هر رواقش در این حرم هر سینه تسخیر علی شد مشهد نجف کرب وبلا فرقی ندارد هرجا حرم شد وقف تفسیر علی شد جانم علی موسی الرضایش دلنشین است نقاره هم آوای تکبیر علی شد خوشبخت آنکه پای این سفره نشسته یک لقمه ای نان خورد و پاگیر علی شد روزی خوران حضرت شمس الشموسیم ما نوکران حضرت سلطان طوسیم @hosenih در عمق چشمانت همیشه روضه برپاست چشمان ابری ات همیشه مثل دریاست قدری برای کربلا قدری مدینه در کربلای حجره دل دنبال زهراست حتما پسر در مقتل بابا می آید وقتی پدر در گوشه ای بی یار و تنهاست صد شکر بالای سرت آمد جوادت چیزی مگر جز این دل تنگ تو می خواست اما امان از آن پدر که دید چشمش جسم پسر را تکه تکه اربا ارباست تو بودی داغ غم جد غریبت مائیم و سوز روضه ی یابن الشبیبت ⏹ @ghararenokary