فرمانده امیر 🖤🖤 مسافر شام🖤🖤
‍✨🍃🌸🌻☘🌹 🍃🌸🌻☘🌹 🌸🌻☘🌹 🌻☘🌹 ☘🌹 🌹 📜روایتی از زندگی 💠شهید مدافع‌حرم قدرت الله عبودی 🔹شهید ، هجدهم خردادماه۱۳۵۲ در خانواده‌ای مذهبی در روستای شیخ عبود استان فارس چشم به هستی گشود. مادر شهید روایت می‌کند: «پس از ازدواجم تا ۴سال باردار نمی‌شدم. خیلی نذر و نیاز کردم تا خدا قدرت خودش را به من نشان داد. سیدی نورانی را در خواب دیدم که گفت فرزندی در شکم داری که بعدها معجزه و کار بزرگی می‌کند و نشانه‌ای در بدن دارد؛ نگران گشتم که نکند فرزندم نقصی داشته باشد اما فرزندم وقتی به دنیا آمد، کاملا سالم بود. تنها پشت گوشش نشانه‌ای داشت. نامش را "قدرت‌الله" گذاشتیم.» 🔸شهید عبودی خیلی متشرّع بود و از همان کودکی به احکام و آداب دینی علاقه‌مند و پایبند بود. از هشت‌سالگی نماز می‌خواند و روزه می‌گرفت و به حلال و حرام خیلی پایبند بود. او تا پنجم دبستان درس خواند؛ چون روستای‌شان فقط دبستان داشت. پس از آن به کمک پدر مشغول شد تا اینکه تجاوز صدام به ایران، شروع شد. 🔹قدرت الله در سال۱۳۶۵، سیزده‌ساله بود که به عنوان بسیجی به جبهه رفت و چهارماه در جبهه‌های حق علیه باطل حضور داشت. او در جبهه از ناحیه‌ی شکم مجروح و شیمیایی شد ولی هیچ حقوق یا مستمرّی دریافت نمی‌کرد و حتی کارت جانبازی هم نگرفت و معتقد بود جهاد در راه خدا باید مخفی باشد. 🔸قدرت‌الله در تمام کارهایش موفق بود. در کسب و کارش نمونه و بی‌نظیر بود؛ هم کارگاه پرورش مرغ داشت و هم فروشگاه لوازم خانگی. مغازه‌ی فروش آهن‌آلات نیز داشت. پس از تجاوز تکفیری‌ها به حریم آل‌الله در سوریه و عراق، قدرت‌الله عبودی برای رفتن به سوریه و مبارزه با داعش ثبت‌نام کرد و دوره‌های آموزشی را گذراند و بی‌صبرانه منتظرِ رفتن به سوریه بود. حتی چکِ سفیداِمضا هم داده بود و گفته بود هر چقدر دوست دارید بنویسید و برداشت کنید ولی مرا به سوریه ببرید! 🔹سرانجام در ۲۵اسفند سال۱۳۹۵ نخستین‌بار و بعنوان بسیجی راهیِ شام بلا شد و صبح روز ۸فروردین‌ماه ۱۳۹۶ در روستای شیحه واقع در استان حماه سوریه توسط گروه تکفیری داعش به شهادت رسید. دوروز بعد، پیکر پاک شهید مدافع‌حرم قدرت‌الله عبودی به شیراز منتقل شد و پانزدهم فروردین‌ماه، پس از تشییعی باشکوه در گلزار شهدای روستای شیخ‌عبود شهرستان بیضا استان فارس به خاک سپرده شد. 🇮🇷