💢معاویههای زمان به کودکان سوری دفتر نقاشی هدیه میدادند!
شهرکی بود در مقابل خانطومان به نام حمره که بچههای ما آنجا را از دست دشمن آزاد کرده بودند. حمره در کنار شهرک خلسه قرار داشت. به اتفاق برادر خیبری داخل شهرک رفتیم تا اطلاعاتی کسب کنیم و بدانیم وضعیت چطور است و آخرین حد ما و دشمن کجاست.
به مدرسهای رفتیم که در منطقه قرار داشت. این مدرسه به تازگی تخلیه شده بود و هنوز کتاب و دفتر دانشآموزان در سطح مدرسه پخش و پلا افتاده بود. من دیدم آنجا دفترهایی وجود دارد که گویا اهدایی از طرف شاه عربستان است. خب ذهنیت کودکان بسیار زلال و شفاف است. مثل آب میماند که باید بدانیم در کدام ظرف میریزد تا شکل همان ظرف را بگیرد. بچههای مدرسه در دفترهایشان نقاشیهایی کشیده بودند. من هم همینطور که برگهها را ورق میزدم، به انتهای دفتر رسیدم. پشت جلد یک آرم بزرگ از پادشاهی عربستان وجود داشت که زیرش نوشته بود: «اهدایی خادم حرمین شریفین به کودکان کشور سوریه....»
دفتر را به دوستم نشان دادم و گفتم: «از آن موشکهای ضدزره گرفته تا این دفاتر نقاشی همگی اهدایی افرادی است که میخواهند روی ذهنیت این مردم تأثیر بگذارند. آدم یاد حربه معاویه میافتد که برههایی را به بچهها میداد و میگفت اینها هدیه از طرف معاویه است. وقتی کودک با بره انس میگرفت، نفراتی میفرستاد تا گوسفند را از کودک بگیرد و بگویند که علیبنابیطالب این گوسفند را از تو به زور گرفته است. این دفترهای رنگارنگ نقاشی همان برههای معاویه زمان است.»