زندگی نامه ی (2) (19 آذر 1359ش) 💠 خانواده اش می‌گویند : 😊 «همیشه خنده بر لب داشت و برخورد بسیار خوبی با همه داشت، کوشش می‌کرد اگر اختلاف در میان افراد بود، برطرف سازد.» پدرش می‌گوید : «شهید علاقه خاصی به حضرت امام خمینی (ره) داشت. جبهه رفتنش بیش‌تر به‌ دخاطر حضرت امام (ره) بود و سفارش او بیش‌تر در رابطه با امام (ره) این بود که، هرچه می‌توانید به امام (ره) کمک کنید و پیرو او باشید تا اسلام به پیروزی نهایی برسد.» با پیروزی انقلاب اسلامی و شروع جنگ تحمیلی از جانب رژیم بعثی عراق به جمهوری اسلامی ایران، جوانان بسیاری برای دفاع از اسلام و میهن اسلامی عازم مرز‌ها شدند و شهید سیفی نیز که یکی از جوانان غیرتمند این مرز و بوم بود، وظیفه خود می‌دانست که از اسلام و ایران اسلامی محافظت کند و بدین‌دلیل، به عضویت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی یزد درآمد. ✅ وی پس از طی دوره آموزش سپاه، به‌همراه برادران دیگر به‌عنوان آر.پی.چی‌زن عازم جبهه‌های جنوب شد. پدر شهید می‌گوید : «آخرین دفعه که می‌خواست برود آمد و به من گفت پدرجان! مطمئنم که مادر از رفتن من راضی است می‌خواهم شما هم راضی باشید و من گفتم برو، امیدوارم خدا از تو راضی باشد و با این خداحافظی از ما جدا شد و عازم جبهه‌های حق علیه باطل گردید.» 🌷 پاسدار شهید محمدمهدی سیفی که از آغاز تولد با تربت پاک کربلا، طعم شهادت را از سرچشمه فیض شهادت چشیده بود، سرانجام در تاریخ نوزدهم آذرماه سال ۱۳۵۹ هجری شمسی به‌هنگام دفاع از میهن اسلامی در جبهه آبادان به درجه رفیع شهادت نائل گردید. 🕊 پیکر مطهرش هفت ماه در زیر آتش دشمن، میهمان خاک تفتیده جنوب بود و بعد از پیدا شدن، به میبد منتقل و پس از یک تشییع جنازه بی‌سابقه به‌ عنوان مظهر ایثار و از جان گذشتگی به آغوش گرم خاک سپرده شد. ✍ برداشت از وبسایت rasekhoon.net هاتگرام @gharibshahid ایتا https://eitaa.com/gharibshahid