بعد عملیات بصر الحریر،و زمانی که میخواستم برگردم ایران برا مرخصی😊، رفتم پیشش، گفتم حاج محسن بازهم لایق نشدیم، 😔گفت:دیر و زود داره ولی سوخت و سوز نداره...بالاخره میریم...✌️ بعدش گفت راستی ابو حسین کارت داره...❗️ بعد دیدم پاکتی رو بهم داد...گفت اینو هدیه و یادگار داشته باش🌹...یه جوری اینو گفت که هنوز گرمی لحن صداش تو وجودمه😔 هنوز هم دارمش...لای قرآن نگهش داشتم...بوی حاج محسن رو میده راوی:همرزم شهید 🌹