‍ 📌به او بگویید سلیمانی از رفقای قدیمی‌تان برای دیدنش آمد! ✍عبدالصمد مرزوقی، قاری و فعال قرآنی و از سربازان شهید سلیمانی در دهه ۷۰:بعد از دو سال، سربازیِ من تمام شد و حدود سه سال از اتمام آن گذشت، سردار سلیمانی هم دیگر از لشکر کرمان رفته بودند و در تهران مشغول خدمت بودند. در آن سال‌ها سفری به کیش داشتند و در شهر ما دو، سه روز مهمان بودند. بعد از اینکه با رفقای خود در کیش ملاقات می‌کنند، یاد من می‌افتند و از آن‌ها جویای احوال من می‌شوند و مشخصات من را می‌دهند؛ اتفاقا رفقای ایشان هم که ساکن کیش بودند، گفتند او را می‌شناسیم و آدرس منزل ما را به سردار می‌دهند. سردار جلوی در منزل آمده بودند تا من را ببینند ولی متأسفانه همان روز من یک سفر قرآنی به مرکز استان در شهر بندرعباس داشتم. تابستان بود، سردار به در منزل ما که می‌رسند، بعد از سلام و وحوالپرسی به مادرم می‌گویند عبدالصمد مرزوقی خانه‌اش اینجاست؟ مادرم می‌گوید بله؛ می‌پرسند که کجاست، من آمده‌ام او را ببینم؛ مادرم به ایشان می‌گوید او نیست و برای یک سفر یک روزه به بندرعباس رفته است و فردا می‌آید. مادرم سردار را نشناخته بود و به مادرم گفته بودند به او بگوید سلیمانی از رفقای قدیمی‌تان برای دیدنش آمد. مادرم فکرش را هم نمی‌کرد و انتظارش را نداشت که سردار سلیمانی اینگونه به دیدن ما بیاید و لذا فکر کرده بود که ایشان یکی از دوستان من است. فردا که از سفر برگشتم رفقای ایشان به ما گفتند که سردار جلوی در خانه شما آمد و قبل از رفتنش در زد، اما شما نبودید. همین که رفتم و ماجرا را به مادرم گفتم، حالش بد شد و فشارش افتاد و گریه کرد. جالب اینجا بود که بعد از دو سال که به شهر ما آمده بود، سراغ من را گرفتند و حتی اسم من در ذهنشان مانده بود آن هم با مشغله‌های بسیاری که داشتند به خانه ما آمده بودند که سربازشان را ببینند. این صفات و ویژگی‌ها در خیلی از افراد امروز دیده نمی‌شود/فارس. 📍قرارگاه سلیمانی👇 ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ 🇮🇷 @ghasem_solaymani