بیشتر بخوانید: حاج قاسم به روایت برادر بزرگ/ سردار سلیمانی در چه ورزشی استاد بود؟
وقتی که منطق طرف مقابل این است که شما از نظر دینی واجب القتل هستی و کشتن تو و هر چه میزان بیشتر کشتن تو بهشت را بر او واجب میکند، برای کسی که تو را واجب القتل میداند، آیا امکانی برای دیپلماسی وجود دارد؟ این جا جهاد میخواهد.
چرا، ولی فقیه و امام ما، امام امروز جامعه ما اصرار به ایستادگی و حمایت از این جبهه برای خشکاندن ریشه این خبیثه خطرناک کرد؟ این مسئله ساده نیست. من نمونههایی دیدم و میشنیدم از شنود که بین چند جوان وهابی دعوا بود. تعدادیشان قهر کرده بودند. فرماندهشان میخواست مشکل اینها را حل کند. میخواستند از این جبهه بروند به جبهههای دیگری، به فرمانده دیگری، حرفشان چه بود؟ حرف بر سر این بود که نوبت من بوده که عمل انتحاری انجام بدهم، اما این نوبت من را به دیگری واگذار کرده! منطقی که ۱۵۰۰ انتحاری در طول هفت ماه در عملیات موصل عمل بکند، این منطق، منطق جهاد میخواهد.
این منطق، راهی جز این که شما با جهاد با آن مواجه بشوید، ندارد. نمیتوانید. او همه هدفش خشکاندن ریشه دینی شما است، وقتی شما را واجب القتل میداند و نوامیس شما را غارت خود میداند. همان کاری که در سنجار شده و همان جنایتی که اسپایشر اتفاق افتاد و در جاهای دیگر و در سوریه اتفاق افتاد. این جا منطقش این است که باید ایستادگی کرد.
یک وقت انسان میگوید یک خطر مربوط به جای دیگری است، به ما چه! یک وقت نه، همه تلاش او این است که این را از سر راه بردارد، به ما برسد. آن خبیثی که اعلام دولت اسلامی عراق و شام را کرد، آن پل اول بود برای رسیدن به ما. آن کسی که همه جمعیت و مردمش واجب القتل بودند، این جا بود. ایران اسلامی بود. ما میتوانستیم بنشینیم نگاه کنیم ببینیم سوریه کی سقوط میکند، عراق کی سقوط میکند. او تجهیز بشود و با قدرتی ۱۰ برابر و ۱۰۰ برابر بعد بیاید به مرزهای ما، وارد کشور بشود، صف آرایی کند و شروع کند به کشتار. هیچ انسان هوشمندی، هیچ مدیری مدبری، هیچ انسان مسئولی این را قبول نمیکند و میگوید باید رفت به سمت این شجره خبیثه، آن را در ریشه خشکاند.
منبع: تسنیم