💔:
داستان پسرک فلافل فروش🌹
#تفکرفرهنگي
سيد کاظم و دوستان عراقي شهيد
اين را بارها مشاهده کردم که شخصيتهاي فرهنگي و افرادي که کار
فرهنگي به خصوص در مسجد را تجربه کرده باشند، در هر کار و مسئوليتي
وارد شوند، ديدگاهها و تفکرات فرهنگي خودشان را بروز ميدهند.
هادي نيز همينگونه بود. او در زمينهي کارهاي فرهنگي و اردويي تجربيات
خوبي داشت.
در همان ايامي که در کنار رزمندگان عراقي با داعش👹 مبارزه ميکرد،
برخي طرحهاي فرهنگي را ارائه کرد که نشان از روحيهي بالاي فرهنگي او
بود.
يک بار پيشنهاد داد براي يکي از مراسمات عيد، براي رزمندگان
حشدالشعبي هديه تهيه کنيم.
ما هم اين کار را به خود هادي واگذار کرديم. او هم با مراجعه به چندين
مرکز فرهنگي هديهي خوبي تهيه کرد.
هادي در کل سه بار به مأموريتهاي نظامي حشدالشعبي اعزام شد. در
عمليات آزادسازي منطقهي بلد در کنار نيروهاي خطشکن بود.
فرمانده او با آنکه علاقهي خاصي به هادي داشت، اما خيلي از دست او
عصباني ميشد!😤
ميگفت اين پسر خيلي مهربان و دلسوز است اما ترس را نميفهمد در
مقابل نيروهاي داعش👹 بدون ترس جلو ميرود، هر چه ميگوييم مراقب باش
اما انگار متوجه نميشود، اين رزمنده شجاعانه جلو ميرود و راه را براي
بقيهي نيروها باز ميکند.
هادي نه ترس را ميفهميد و نه خستگي را ...
يک بار فرمانده محور جلوي خود هادي اين حرفها را ز، هادي وقتي اين
مطالب را شنيد، گفت: جلوي دشمن نبايد ترس داشت، ما با
#شهادت ازدواج
کردهايم🌹
هادي به عنوان تصويربردار به جمع آنها پيوسته بود، او تصاوير و فيلمهاي
خاصي را از نزديکترين نقطه به سنگر تکفيريها تهيه ميکرد.
از ديگر کارهاي او رساندن آب و تغذيه به نيروهاي درگير در خط مقدم
بود.
اما مهمترين کار فرهنگي هادي برگزاري نمايشگاه دستاوردهاي
حشدالشعبي در ايام اربعين بود.🍃
هادي اصرار داشت کارهاي فرهنگي رزمندگان عراقي به اطلاع مردم و
شيعيان رسانده شود. لذا راهپيمايي
#اربعين را بهترين زمان و مکان براي اين
کار تشخيص داد👌.
واقعاً هم تفکر فرهنگي او جالب بود. هادي يک چادر در نيمهراه نجف به
#کربلا راهاندازي کرد و نمايشگاه تصاوير نبرد با داعش👹 را با چينش مناسب در
مقابل ديد زائران
#کربلا قرار داد.
برادر ناجي ميگفت: هادي براي اين نمايشگاه خيلي زحمت کشيد. کار
عقب بود و کاروانها از راه ميرسيدند. هادي گفت که شبها کمتر بخوابيم
و کار را به نتيجه برسانيم.☝️
طي چند شبانهروز هادي بيش از سه ساعت نخوابيد. کار به خوبي انجام شد
و مخاطب بسياري داشت.
اما همين که نمايشگاه آغاز شد، هادي به نجف برگشت!😳
او عاشق
#گمنامي بود و نميخواست کسي بفهمد اين نمايشگاه مهم کار
او بوده.👌😔
بعد از تجربهي موفق اين نمايشگاه به سراغ سيد کاظم آمد.
هادي طرح جديدي براي برگزاري نمايشگاه دستاوردهاي نبرد با داعش👹
در نجف آماده کرده بود. ميخواست در يک فضاي مناسب کار فرهنگي را
گسترش دهد.🌹🍃
اعتقاد داشت که تصاوير و فيلمهاي اين مبارزهي مقدس براي آيندگان
ثبت شود و همزمان بايد به ديد عموم مردم رسانده شود.
هادي روي اين طرح خيلي کار کرد👌 اما مسئولان حشدالشعبي با اين دليل
که نيرو و شرايط برگزاري اين نمايشگاه را ندارند، طرح را به تعويق انداختند
تا اينکه هادي براي بار آخر راهي مناطق عملياتي شد.
اما مهمترين کار فرهنگي که از هادي ديدم مربوط ميشد به کاري که به
خاطر آن به ايران برگشت.
هادي تعداد زيادي چفيه و پيشانيبند با نام مقدس يا فاطمـهالزهرا
آماده کرد و با خودش به عراق آورد.☺️
او ميدانست بهترين کار فرهنگي براي رزمندگان، پيوند دادن آنان با
حضرات معصومين، به خصوص مادر سادات، حضرت زهرا(س) است.🌺🍃
داستان شهید هادی ذولفقاری🌹