سلام ممنون از ابراز همدردی شما
امیر محمد به دلیل دانش آموز بودن از طرف مدرسه تزریق واکسن شد، بعد از چهار ماه هر دو کلیه اش را از دست داد ما پس از چهار ماه بعد رفتن به آزمایشگاه متوجه شدیم امیر محمد ما کلیه نداره، خواست خدا اینگونه بوده که متوجه بشیم، بعد از دو سال دیالیز و گرفتاری و رفت و آمد به بیمارستان های تهران و رشت در نهایت، 25 روز پیش امیر محمد در بیمارستان رازی رشت پیوند کلیه شد، بعد گذشت 25 روز از دریافت کلیه، و تقریباً حالش رو به بهبودی بوده، قبل از فوتش، ساعت 4/5 صبح ازش خون گرفتن آزمایش دادن، بعد از دریافت جواب ، کراتینش به چهار رسیده بود، و کارکرد کلیه اش دکترا به گفته خودشان خیلی رازی و خوشحال و به امیر محمد من وعده ترخیص از بیمارستان را تا دو روز دیگر دادن، ولی متأسفانه امیر من بعد صرف صبحانه ساعت 6/5 صبح و استراحت و دوباره ساعت 7/5 صبح یک عدد تخم مرغ پخته بهش میدم که مادرش نیز در کنارش در طول این 25 روز بوده، بعد صرف تخم مرغ به مادرش میگه منو ببر دستشویی ، و بعد از خروج از دستشویی به طرف تخت به مادرش میگه مامان منو بغل کن، حالم داره بد میشه، مادرش بغلش میکنه، با امیر محمد رو تخت دراز میکشه، مادرش گفت دیدم لب های امیر سفید شد، متوجه شدم که امیرم داره میره که واقعا دیگه رفت، به همین سادگی، متأسفانه خلاصه زندگی نامه پسرم همین بوده، همین امروز هم که با سرپرستار بخش صحبت کردیم ، گفت تمام دکترانی که بالا سر امیر آمدن در طول 25 روز، در حیرتن و بسیار ناراحتن، که چرا این بچه و به چه دلیل از دنیا رفته ناراحتن ، خودشان هم نتوانستن تا امروز عیب کارشان را پیدا کنن، خلاصه داستان زندگی امیر محمد ما تا همین جا بوده، اینا بهانه هستن قربان،
نهبهطبوبهداشتوسبکزندگیتجویزشدهیهودیانWHO
نهبهپاندمیهراسیجدیددردولتسومروحانی
نهبهسندمنحوس۲۰۳۰
خونخواهی_هنیه_عزیز
#اربعین #امام_حسین
#بیداری_مدیا