ای چشم تو کندوی غزلهای فراوان
لبهای تو یاد آور سوغات خراسان
خندیدی و از خنده ی تو در نوسان شد
بازار جهانیِّ گل و پسته کرمان
آنقدر که زیبایی و شیرین و شکرریز
باعث شدی تعطیل شود قند فریمان
انگار تو را از گل و آیینه سرشتند
اندام تو پهلو زده بر قالی کاشان
تیزی نگاه تو بِبُرد از دل من دل
کاری که تو کردی نکند چاقوی زنجان
شیرازتر از چشم تو هرگز نسرودم
ای چشم تو کندوی غزلهای فراوان
#رضا_قریشی_نژاد
📚
@ghazalestan 📖