آيين بصيرت (بررسي عملكرد عوام و خواص در برابر حضرت علي عليه السلام) عملكرد خواص در دوران خلافت علي عليه السلام(1) اعمال نارواي عثمان در دوران خلافت، بسياري از صاحب نظران و متنفذان جامعه را نسبت به وي خشمگين ساخته بود. اينان كه در بين مردم و قبايل آن زمان مقبوليت داشتند، تصميم گرفتند عثمان را از كارهاي ناروايش باز دارند و در غير اين صورت او را بر كنار كنند. مالك اشتر از كوفه، حكم بن جبلّه عبدي از بصره، كنانه بن بشر سكّوني و عمرو بديل خزاعي از مصر، در سال 34 هجري در مسجدالحرام با يكديگر مشورت كرده و سال بعد همراه جمعيتي انبوه وارد مدينه شدند. جمع بي شماري از مهاجران و انصار نيز بدان ها پيوستند. عاقبت اين انقلاب، قتل عثمان بود. به يقين اگر عثمان به مرگ طبيعي از دنيا رفته بود، خلافت به علي عليه السلام نمي رسيد؛ زيرا امثال عبدالرحمان بن عوف و طلحه، اجازه ي چنين كاري را نمي دادند. امّا انقلاب مردم و نارضايتي آنان از اعمال ناشايست عثمان و آلودگي اطرافيان وي به دنيا، به طور طبيعي فكر مردم را به سوي فردي سوق داد كه در جهاد، زهد و پايداري بر سنت رسول خدا سابقه داشت و انديشمنداني نظير مالك اشتر و عمار ياسر اين مطلب را به خوبي مي دانستند. بنابراين با راهنمايي اين بزرگان و ميل طبيعي مردم، سيل جمعيت به سوي خانه ي علي عليه السلام روان شد و طبيعي ترين بيعت مردمي صورت پذيرفت. در جريان به خلافت رسيدن حضرت علي عليه السلام، دو جريان متفاوت از خواص وجود دارد. در گروه اول افرادي نظير عمار ياسر، ابوالهتيم بن التهيان، مالك اشتر و ابوايوب انصاري هستند كه مردم را به طرف علي عليه السلام سوق مي دهند. جوش و خروش عمار ياسر در اين زمينه از همه بيشتر است. در نقطه ي مقابل كساني را مي بينم كه هم چنان به مخالفت با علي عليه السلام مشغولند. عايشه همسر پيامبر بر اثر كينه هاي گذشته به طرفداري و خون خواهي از عثمان برخاسته است با ان كه خود يكي از تحريك كنندگان مردم عليه عثمان بود و از قتل او نيز خوشحال شد. تعداد ديگري از خواص نيز با حضرت علي عليه السلام بيعت نكردند مانند: سعد بن ابي وقاص، اسامة بن زيد، عبداللّه بن عمر، عبداللّه بن سلام و كعب بن مالك، طلحه و زبير با آن كه خود نخستين بيعت كنندگان با علي عليه السلام بودند، وقتي از اهداف و شيوه ي حضرت آگاهي پيدا كردند، نخستين شعله هاي فتنه را روشن كردند وجزو اولين پيمان شكنان و فتنه گراني بودند كه در برابر حكومت علي عليه السلام قد برافراشتند. مالك اشتر «مالك بن حارث بن عبديغوث» معروف به «مالك اشتر» از قبيله ي مذحج و اهل يمن مي باشد. در دلاوري و شجاعت يگانه ي زمان بود و حضرت علي عليه السلام درباره ي او فرمود: «نسبت مالك به من همانند نسبت من به رسول اللّه بود»1 مالك از قاريان قرآن و شخصيت هاي بانفوذ كوفه بود. در زمان حكومت عثمان، اعتراض هاي او به فرماندار كوفه سبب شد كه به شام تبعيد شود. عثمان در نامه اي به مالك اين گونه آورده است: تو اموري در دل داري كه اگر اظهار كني، ريختن خون تو حلال مي شود و هرگز فكر نمي كنم كه با مشاهده ي اين نامه دست از كار خود برداري مگر اين كه بلاي كوبنده اي به تو برسد كه پس از آن حياتي براي تو نيست. هرگاه نامه ي من به تو رسيد، فورا راه شام را در پيش گير. مالك به همراه چندتن از شيعيان معروف ديگر به شام تبعيد شد، ولي آن جا را نيز به جوش و خروش درآورد به گونه اي كه مجبور شد آنان را از شام اخراج كند و به دستور خليفه در «حمص» سكونت دهد.2 مدتي بعد مالك در جريان شورش عليه عثمان، مردم كوفه را به همراه خود به مدينه برد و از كساني بود كه در انتقال خلافت به مركز واقعي اش نقش اساسي داشت. ولايت مداري مالك اشتر اطاعت از حضرت علي عليه السلام از ويژگي هاي بارز مالك است. او آن چنان به علي عليه السلام اعتقاد دارد و عشق مي ورزد كه كوچك ترين سرپيچي از فرامين وي را بر خود روا نمي دارد. او در جنگ جمل و صفين، وفاداري و پيروي خود از حضرت امير عليه السلام را به خوبي نشان داد. حضرت در وصف او فرمودند: مالِكُ وَ ما مالِكُ! وَ اَللّهِ لَو كانَ جَبَلاً لَكانَ قِتدا وَ لَو كانَ حَجَرا لَكانَ صَلْدا لا يَرْتَقيهِ الْحافِرُ وَ لا يُوفي عَلَيهِ الطائِرُ. مالك! چه مالكي؟ به خدا اگر كوه بود، كوهي كه در سرفرازي يگانه بود و اگر سنگ بود، سنگي سخت و محكم بود كه هيچ رونده اي به اوج قله ي او نمي رسيد و هيچ پرنده اي به فراز آن پرواز نمي كرد.3 پيروي كامل مالك از علي عليه السلام به عنوان فرمانده ي نظامي لشكر حضرت در دو مقطع از جنگ صفين به چشم مي خورد كه بهترين نمونه و شاهد براي پي بردن به اخلاص عميق مالك به حضرت علي عليه السلام مي باشد. .💥جنگ نرم ودشمن شناسی به کانال خودتان بپیوندید 👇 https://eitaa.com/joinchat/1676804212C6788504d95 💥کانال ما درپیام رسان بله https://ble.ir/jangnarmvdoshmanshnasi