#یادآوری
چشمانم را میبندم
به لالای مادرم فکر میکنم
به کوچه های بی اندوه
به بازیهای نیمروز پرشکوه
به قهرهای چند ثانیه ایی
به آشتی های یواشکی
بوی نم باران و خانه ی کاگلی
بهترین عطری بود که بوییدم
به کوچه های پر هیاهو
به زانوهای همیشه زخمی
به لبخند زیبای عروسک چوبی
انتظار پخش برنامه کلا قرمزی
وحنادختری در مزرعه و پسر شجاع افسانه سه برادر
دوقلوها' خانواده دکتر ارنست ....
سفره ی بی آلایش کنار حوض حیاط که
میبرد همه ی غصه ها را بر باد
دلخوشیها را انگار جا گذاشتم روی طاقچه ی خانه ی قدیمی
لبخندمان اشک شد.
دیگر آنروزها تکرار نشد😔
✅ یه کانال پر از داستانهای صوتی کودکانه🧑🎄
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
@ghesehayekoodakaneeh
#کودک #قصه #بازی