234_62788826878174.mp3
9.77M
موشن داستان هدیه تولد بچه ها با شور و شوق کلاس را تزیین میکردند برای  وسایل تزیین ها ذوق میکردند  با بادکنک ها بالا و پایین میپریدند، دست میزدند و میخندیدند. مریم از مشکات که تک و تنها در آخر کلاس نشسته بود پرسید: «به نظرت میز جشن قشنگ شده است؟ دوباره ما مشکات با بی حوصلگی جواب داد: خوب است. مریم پیش او نشست و گفت: تو که برای جشن نیمه شعبان خیلی مشتاق بودی... 🧑‍🎄جهت سفارش تبلیغ در مجموعه کانالهای بانوان و کودکان با ما در ارتباط باشید @Schoolteacher401 ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ @ghesehayekoodakaneeh