💢روسیه و جنجالی دیگر!
روسیه برای بار دوم در شش ماه اخیر از موضع امارات در بند 45 بیانیه پایانی مجمع هم عربی روسی در مراکش مبنی بر "حل و فصل مسالمتآمیز" مناقشه جزایر سه گانه «بر اساس اصول حقوق بینالملل و منشور سازمان ملل از جمله مذاکرات دو جانبه و یا مراجعه به دیوان بینالمللی دادگستری" حمایت کرده است.
در مطلع این بند مفاد بیانیه مشترک جی سی سی رو روسیه در تیر ماه نیز با وجود اعتراض قبلی تهران مورد تاکید قرار گرفته، اما تفاوت متن بند جزایر سه گانه در بیانیه مراکش با بیانیه مسکو در اضافه کردن قید «در صورت اتفاق نظر طرفها» (درباره راه حلهای پیشنهادی) است.
نکته مهم دیگر در بیانیه عربی روسی در مراکش که دیده نشد، مخالفت با حملات به کشتیهای اسرائیلی و یا کشتیهای عازم اسرائیل در دریای سرخ، باب المندب و دریای عمان است. بیانیه در بند 46 بدون اشاره به این حملات و انصار الله بر ضرورت حفظ امنیت و سلامت کشتیراتی در خلیج فارس(البته در بیانیه خلیج عربی قید شده)، دریای عمان، تنگه هرمز، دریای سرخ و باب المندب و مخالفت با "هر گونه اعمال علیه امنیت و سلامت کشتیرانی و..." تاکید دارد. در حالی بیانیه به این آبراهها اشاره میکند که در بیانیههای مشترک قبلی با آمریکا و روسیه و طرفهای دیگر غالبا عبارت کلی ضرورت حفاظت از امنیت کشتیرانی در منطقه به کار میرفت، اما این بار پر واضح است که ذکر نام دریای سرخ و باب المندب در این شرایط با چه دلیل و انگیزهای است.
ناگفته هم نماند که کرملین در واکنش به ائتلاف نظامی آمریکا در دریای سرخ موضع اعلامی مخالفی اتخاذ نکرده و تنها گفته است که در آن شرکت نمیکند.
اما به مناقشه جزایر سه گانه که برگردیم، واقعیت این است که تکرار موضع روسیه با وجود افزودن قید "توافق همه طرفها" و در سایه اعتراضات قبلی ایران یک نوع دهن کجی آشکار و تاکیدی بر این گزاره است که نگارنده قبلا در چند یادداشت به آن اشار کرده است؛ مبنی بر این که مسکو در بیشتر مسائل اختلافی منطقهای با طرفیت ایران فارغ از مواضع اعلامی کلی، معمولا «چه مستقیم و چه غیر مستقیم» چه در خاورمیانه چه در قفقاز جنوبی جانب طرف یا طرفهای مقابل قرار گرفته و میگیرد.
هر چند ایران و روسیه با نظم بینالملل کنونی زاویه و تنش دارند، اما ماهیت بازیگری دو کشور در نظام بینالملل متفاوت است.
در این منظومه، ایران تقریبا بازیگری «عصیانگر» است اما روسیه که وارث شوروی از بنیانگذاران این نظام است، بازیگری «ناراضی» است نه عصیانگر. در بازیگری عصیانگرانه در نظام بینالملل-به علت قِلّت بازیگران دولتی عصیانگر-معمولا توان اجماعسازی و بازیگری در سطوح دولتی و رسمی محدود است. اما در مقابل، همچنان صحنه بازی و کنشگری بازیگران ناراضی در چارچوب همان نظام و نظم بینالملل است و به همین خاطر دست آنها بازتر است.
👈در این میان هم چون ایران در منطقه به عبارتی تنها بازیگر عصیانگر علیه نظم بینالملل است، روسیهی ناراضی بر این باور است که در هر حالی همراهی بازیگر ایرانی را دارد و در کل آن را فاقد انتخابی جز نزدیکی و همکاری با مسکو میپندارد. تا زمانی که چنین ادراکی بر ذهنیت کرملین چیره است، نمیتوان انتظار زیادی داشت.
پارامتر دیگر که به نوعی در پیوند با عامل پیشگفته نیز هست، این که روسیه مناسبات خود با دول عربی منطقه چه چند جانبه چه دو جانبه (با کشورهای مهم) را واجد منافع بیشتری میپندارد و به تبع آن، این نوع مغازلههای ضد ایرانی کاتالیزور و تسهیلگر تحقق بیشتر آن منافع است، اما در عین حال هم آن را واجد خطری جدی برای منافع خود با ایران نمیداند.
حجم مبادلات تجاری روسیه و جهان عرب بیش از 20 میلیارد دلار است که نیمی از آن با امارات است؛ در حالی که تجارت ایران و روسیه حدود 4 میلیاد دلار است. در کنار آن هم طی دو سال اخیر وزنه کشورهای عربی حوزه خلیج فارس به ویژه امارات در سیاست خارجی روسیه پس از جنگ اوکراین افزایش چشمگیری یافته و اقتصاد بین المللی شده امارات به محمل مهمی برای روسیه جهت دور زدن تحریمها و جذب سرمایههای روسها تبدیل شده است.
اما علت دیگر که موجب جنجالیتر شدن این گونه سیاستورزیهای روسیه شده، زیادهروی برخی رسانهها و مقامات در توصیف ماهیت روابط ایران و روسیه است. قبلا نیز گفته شده که وجود و توسعه این روابط به دلایل متعدد یک ضرورت است؛ اما سطح روابط دو کشور نه منعکس کننده "اتحادی راهبردی" و نه روابط به معنای واقعی کلمه "راهبردی" است.
با این حال، توصیف نادرست، مکرر و یک سویه ماهیت این روابط هم مولّد انتظاراتی خاص در جامعه ایرانی و منطقه بوده و همین نه تنها برای حاکمیت دردسرساز شده، بلکه موجد خوانشی هم در کرملین شده که ایران را ىر مقام طرف نیازمندتر به این مناسبات و فاقد انتخاب دیگری دانسته که همین هم پیامدهای خاص خود را دارد.
#ققنوس_آتشین
🌐
@ghoghnuos13
─┅═ঊঈ☘️🌼🍀 ঊঈ═┅─