✅ داستان قرآنی اصحاب فیل قسمت پایانی ❇️ الم تر کیف فعل ربک باصحاب الفیل . الم یجعل کیدهم فی تضلیل . ( سوره فیل : 1 ) 🌴 ابرهه دستور داد شتران عبدالمطلب را رد کردند و آنگاه با سپاه خود به عزم ویران ساختن کعبه به سوی شهر حرکت کرد 🌴 ولی هنوز قدم در شهر مکه نگذاشته بود که پرندگانی کوچک به نام ( ابابیل ) برفراز آسمان مکه نمایان شدند و کم کم خود رابالای سر سپاه ابرهه رساندند . 🌴 آن پرندگان ، حامل سنگریزه هائی به نام ( سجیل ) بودند که فرق سپاهیان را هدف می گرفتند و سنگریزه بر سر آنها می کوبیدند و هر سنگ ریزه ای یک تن از سپاه ابرهه را هلاک کرد . 🌴 هنوز چیزی نگذشته بود که تمام سپاه ابرهه ، به جز یک نفر هلاک شدند و آن یک نفر به شتاب خود را به حبشه رسانید و به حضور نجاشی آمد و جریان کشته شدن سپاه را به عرض رسانید . نجاشی با بهت و حیرت پرسید : آن پرندگان به چه صورت بودند که سپاه مرا نابود کردند ؟ 🌴 در آن حال یکی از همان پرندگان در هوا پیدا شد ، آن مرد گفت : اعلیحضرتا ! این یکی از همان پرندگان خطرناک است که لشکر ما را هلاک کردند . 🌴 سخن آن مرد به پایان رسید و در همان حال ، سنگ ریزه ای بوسیله همان پرنده بر سر او فرود آمد و در حضور نجاشی جان داد . 🌴 این حادثه در سال ولادت خاتم انبیاء پیغمبر عالی مقام اسلام ( ص ) واقع شد . @gholch🌹